إِذْ هَمَّت طَّائِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
آنگاه که دو گروه از شما [تحت تأثیر منافقان] به ضعف و ترس گراییدند، 245 در حالی که خداوند یاورشان بود و مؤمنان باید تنها به خدا توکل کنند. 246
245 - برحسب آنچه مورخین نقل کردهاند؛ مشرکان مکه به انتقام شکست بدر، در سال سوم هجری، با لشگری انبوه متشکّل از سه هزار سواره و دو هزار پیاده به سوی مدینه شتافتند و برای تقویت روحیه سربازان خود، همسران و بُتهای خویش را به همراه آوردند. مسلمانان پس از آگاهی از حرکت آنان، مردّد بودند که در شهر از بام خانهها دفاع کنند، یا به استقبال دشمن بشتابند؟ سرانجام در نظرخواهی از نفرات و رأیگیری نهایی، با هفتصد نفر و تجهیزات اندک به مصاف دشمن رفتند. در میان راه، سرکرده منافقان که تصمیم جوانترها در مقابله با دشمن را موافق نظر خود نیافته بود، به این بهانه رأی اکثریت را نقض کرد و با نفراتش به مدینه بازگشت. کاهش نفرات موجب تضعیف روحیه دو طایفه از مسلمانان [بنیسلمه و بنیحارثه] شد و نزدیک بود آنها نیز برگردند که سرانجام بر تردید خود غلبه کرده و ماندند.
« تَفْشَلاَ » از ریشه «فَشَلَ»، احساس ضعفی است که منجر به ترس از دشمن میگردد. این واژه 4 بار در قرآن تکرار شده که در همه موارد سخن از ضعف و ترسی است که در جنگ پیش میآید. در سه مورد همراه تنازع آمده [انفال 43 (8:43) و 46 (8:46) ، آلعمران 152 (3:152) ] که نشان میدهد اولین نتیجه اختلاف و تنازع، تفرقه و احساس تنهایی و ترس است.
246 - وکیل به معنای کارگزاری که بندگان به او توکل میکنند، از نامهای نیکوی الهی است که در قرآن با اوصاف: «کفی بالله وکیلاً» [خدا در کارگزاری کافی است - 6 بار]، «هو علی کل شیء وکیل» [او بر هر چیزی وکیل است - 3 بار]، «نعم الوکیل» [چه وکیل خوبی] و... تکرار شده است. جالب این که 7 بار نیز به پیامبر(ص) هشدار داده شده و آن رسول نیز آن را به مردم ابلاغ فرموده که پاسدار مردم نیست و خدا وکالت بندگان را به او نسپرده است [انعام 66 (6:66) و 107 (6:107) ، یونس 108 (10:108) ، زمر 41 (39:41) ، شوری 6 (42:6) ، اسراء 54 (17:54) ، فرقان 43 (25:43) ]. شگفتا، خدا چنین اجازهای به پیامبر عظیمالشأنش نداده، اما برخی پیروان شریعت او از موضع وکالت ملت و پاسداری از عقاید و اعمال آنها ادعای ولایت مطلقه میکنند!!