زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

عشق نسبت به دل‌پسندی‌ها[ی گوناگون] 28 از قبیل: زنان و پسران 29 و گنجینه‌های انباشته از طلا و نقره 30 و اسبان نشاندار 31 و چهارپایان و کشتزار[ها]، در نظر مردم آراسته شده است، 32 [اما] اینها برخورداری[های موقتِ متناسب با] زندگی دنیاست [که ارزش دلبستن ندارد] و خداست که نیک فرجامی نزد اوست.33

28 - «حُبّ» همان دوست داشتن است، و شهوات به تمایلاتِ بیش از حدّ تعادل گفته می‌شود که وقتی از حالت طبیعی و غریزی تجاوز کند تشدید می‌گردد و همه فکر و ذکر و همّ و غم شخص را به خود معطوف می‌سازد، به گونه‌ای که با عشق آن به خواب می‌رود و با رؤیای سراب‌گونه از خواب برمی‌خیزد. حیوانات که به فرمان غرایز عمل می‌کنند، از چنین آفتی مصون هستند، اما انسانِ مختار حدّ و مرزی برای تمایلاتش نمی‌شناسد.

29 - ذکر «بَنِین» [پسران] به جای اولاد [فرزندان] در این آیه متناسب با فرهنگ و روحیه اعراب معاصر نزول قرآن است که دختران را دست و پاگیر و ناتوان از جنگ‌آوری و پسران را پشتیبان خانواده در نزاع‌های قبیله‌ای می‌دانستند. ترجیح نوزاد پسر، که هنوز هم در بسیاری از خانوداه‌های سنتی وجود دارد، از آثار همان فرهنگ است.

30 - «قَنَاطِیر» را جمع قنطره [پُل] گفته‌اند. از آنجایی که پل وسیله عبور از رودخانه است، به مال و ثروتِ سرشار نیز که شخص را از موانع و مصیبت‌ها عبور می‌دهد و به اصطلاح چرخ زندگی را به راه می‌اندازد، قناطیر می‌گفتند. «مُقَنطَرَه» نیز قنطار [انباشته] شده و به زبان امروزی بسته‌های قطارشده اسکناس و صفرهای ردیف شده مقابل موجودی حساب‌های بانکی می‌باشد.

31 - «مُسَوَّمَهِ» از ریشه «سَوَمَ»، ظاهراً به اسبان گران قیمت که با داغ نشانه‌دارش می‌کردند [تا مشخص و ممتاز کننده صاحبش باشد] گفته می‌شده. مثل ماشین‌های مارک‌دار سوپر لوکس امروزی که تازه به دوران رسیده‌هایی شخصیت و اعتبار اجتماعی خود را در آن می‌بینند و به آن فخر می‌فروشند.

32 - نیکو جلوه کردن اعمال را قرآن گاهی به شیطان نسبت داده [انعام 43 (6:43) ، انفال 48 (8:48) ، نحل 63 (16:63) ، نمل 24 (27:24) ، عنکبوت 38 (29:38) ]، گاهی به شرکاء شیطانی [فصلت 25 (41:25) ، انعام 137 (6:137) ]، گاهی به خدا [انعام 108 (6:108) ، نمل 4 (27:4) ]، ولی بیشتر به صورت ناشناخته، که می‌تواند هر یک از موارد فوق باشد [انعام 122 (6:122) ، توبه 37 (9:37) ، یونس 12 (10:12) ، رعد 33 (13:33) ، فاطر 8 (35:8) ، غافر 37 (40:37) ، محمد 14 (47:14) و فتح 12 (48:12) ].

33 - «مَآبِ» از ریشه «اَوَبَ»، به زمان و مکان بازگشت گفته می‌شود. مثل: ...إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ [رعد 36 (13:36) ].