سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُـنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِـمِينَ

به زودی در دل کسانی که [به یکتایی خدا و نبوّت پیامبر] کفر ورزیدند، هراس می‌افکنیم 302 به دلیل آنکه چیزی [=بُت‌هایی] را شریک خدا قرار داده‌اند که هیچ دلیلی خدا برای آن قرار نداده است، 303 جایگاه آنان آتش است و چه بد است جایگاه ابدی ستمگران. 304

302 - این پیشگوییِ به سرعت تحقّق یافته، همچون پیشگویی پیروزی روم پس از شکست آنان [در سوره روم]، از دلایل وحیانی بودن این کتاب محسوب می‌شود. مسلمانانِ کشته داده و مجروح، به فرمان پیامبر به تعقیب دشمن پیروز با عِدّه و عُده به مراتب بیشتر پرداختند و تا «حمراءالاسد» شتافتند ولی کافران قریش از ترس مواجه شدن با جان بر کفانی درصدد انتقام، صحنه را خالی کرده و به مکه بازگشته بودند. اگر این تعقیب و گریز مصداقی از آن رُعب نباشد، پیروزی‌های بعدی مسلمانان و فتح مکه جای تردیدی در تحقّق این وعده باقی نگذاشت.

303 - این آیه عامل اصلی رُعْب را شرک به خدا، یعنی مؤثر شناختن بُت‌های سنگی که هیچ تأییدی بر آن نازل نشده شمرده است. مؤمنین به خدای «نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ» تکیه داشتند و به او توکّل می‌کردند، اما بُت‌های ساخته شده جز خیالاتی موهوم نبودند و مشرکان نیز جز در عالم ذهن و گمان نقشی از بُت‌ها ندیده بودند و پندار باطلشان، به همراه مالدوستی و دنیاپرستی و ترس از جان، آنها را به بیم و هراس می‌افکند. به کار آمدن ضمیر جمعی در «سَنُلْقِی»، دخالت همه قوای هستی را به همراه شجاعت‌ها و جانبازی‌های مؤمنین، البته با مشیّت الهی، نشان می‌دهد.

304 - «مَأْوَا» به پناهگاه گفته می‌شود و «مَثْوَى» از ریشه «ثوی» به اقامت در آن. اولی پناه بردن به یک «مکان» است، دومی اقامت در آن در طول «زمان».