إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُـولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

- [به یاد آرید] آنگاه که [در حال گریز از بلندی‌های دامنه اُحد] بالا می‌رفتید و برای [نجات] احدی هم، سر برنمی‌گرداندید! در حالی که پیامبر از پشت سرتان شما را [به بازگشت] فرا می‌خواند. 310 پس خدا [با چنین خودباختگی و فرار، نتیجه کارتان را] غمی ناشی از غمی 311 [قبلی] به شما برگرداند 312 تا نه بر آنچه از دست داده‌اید [غنایم] اندوه بخورید و نه بر مصیبتی که بر شما رسیده است و خدا به آنچه می‌کنید کاملا آگاه است.

310 - صحنه‌ای باور نکردنی و بس عبرت‌آموز است که چگونه مجاهدان پیروز در ساعتی قبل، این چنین وحشت‌زده و زبون به بلندی‌های اطراف میدان می‌گریختند و برای احدی از یارانِ در معرض مرگ هم سر برنمی‌گرداندند! و شگفت‌تر شجاعت رسول است که محکم و استوار در وسط میدان نبرد یاران فراری را به بازگشت فرا می‌خواند. چنین شجاعتی بود که امام علی(ع) فرمود: هرگاه آتش جنگ بالا می‌گرفت و دشمن هجوم می‌آورد، به او پناه می‌بردیم، هیچ یک از ما مثل او به دشمن نزدیک نمی‌شد [نهج‌البلاغه فصل 6، غرائب‌الکلام شماره 9].
آنچه از گزارش این تجربه برای آیندگان می‌ماند، نه ذکر شهیدان و شجاعت‌ها و عوامل شکست، بلکه شناخت سنّت‌های الهی و ضرورت حفظ هوشیاری و صبر و تقوا در همه مراحل، حتی پس از پیروزی است.

311 - معنای اصلی غم، پوشاندن است و به همین دلیل به ابر غمام گفته می‌شود [بقره 57 (2:57) ] و به حزن و اندوه نیز از این جهت غم گفته شده که شادی و آرامش را می‌پوشاند. ترک فرمان پیامبر در حفاظت از بلندی‌های اُحد موجب شکست سنگین و غمی بزرگ شد که غم‌های دیگری ناشی از پراکندگی را به دنبال آورد که چون ابری تیره ذهن آنها را فراگرفت تا بیندیشند و عبرت بگیرند و از مصیبت‌های وارد شده حزن و اندوهی به دل راه ندهند. اگر غم را در همان مصداق متعارفِ غصّه محدود ببینیم، چگونه غم می‌تواند «حزن» از دست داده‌ها و مصیبت‌ها را زائل کند؟ اما اگر معنای عام غم، یعنی پوشش و فراگیری را در نظر بگیریم، به مصداق: چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
می‌توان گفت: پس از آن فرار شرم‌آور آنچنان حوادث پی در پی بر شما وارد شد که غنیمتی را که از دست دادید [مَا فَاتَکُمْ]، و ضربه‌ای را که بر شما وارد شد [مَا أَصَابَکُمْ]، خدا از خاطرتان برد تا به فکر آینده و ترمیم شکست‌ها و اصلاح ضعف‌های خود باشید. این چنین هر حادثه مهمی حوادث کوچکتر از خود را از یاد می‌برد.

312 - «أَثَابَکُمْ» از ثوب، بازتاب و انعکاس عمل و نتیجه مثبت یا منفی آن است. ثواب نیز برخلاف تصور عمومی، الزاماً معنای مثبت و پاداش خیر ندارد، ثواب همان محصول و نتیجه نیک و بد اعمال است؛ ثوابِ کاری که در دنیا می‌کنیم، مزدی است که به دست می‌آوریم و ثواب آنچه می‌خوریم، انرژی است که کسب می‌کنیم. پس کفر و شرک و ظلم و ستم هم ثواب خود را دارند [مطففین 36 (83:36) ، آل‌عمران 145 (3:145) ، نساء 134 (4:134) ].