الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ

- [اینانند همان] صابران و صادقان 39 و فرمانبرداران 40 و انفاق کنندگان و آمرزش جویان در سحرگاهان.41

39 - صدق و صداقت راستی است و «صِدِّیق» بسیار راستگو و بسیار راست کردار است. مؤمن واقعی کسی است که میان قول و فعلش هیچ دوگانگی و تفاوت نباشد و به آنچه ایمان دارد عمل کند. اگر به انفاق و زکات، صدقات گفته شده، از این روست که صداقتِ ایمان را با خرج کردن برای غیر می‌توان شناخت. صیغه مبالغه این فعل [صِدّیق] فقط درباره پیامبران به کار برده شده که ظاهر و باطن و حرف و عمل آنها کاملا یکی بوده است. مثل: ابراهیم و ادریس [إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا - مریم 41 (19:41) و 56 (19:56) ]، همچنین یوسف که یاران زندانی‌اش او را صدّیق می‌نامیدند [یوسف 46 (12:46) ] و مریم که صدّیقه لقب گرفته بود [مائده 75 (5:75) ].
ناگفته نماند این صفت علاوه بر پیامبران، به صورت جمعِ صدیقون و صدیقین، در وصف اوصیاء و اولیاء حق، که اولین تصدیق‌کنندگان پیامبران با قول و فعل خود بودند، در قرآن آمده است [نساء 69 (4:69) و حدید 19 (57:19) ]. چه بسا اصحاب بدر و مهاجرین و انصار، همچنین حواریون عیسی را بتوان در این ردیف قرار داد. بالاتر از قول و فعل، میثاقی است که خدا از طریق عقل و ادراک از ما گرفته و آزمون و وسیله امتحانی است تا معلوم شود چه حد صادقانه به آن عمل می‌کنیم: لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ... [احزاب 8 (33:8) ].

40 - قنوت را اطاعت معنا کرده‌اند؛ اطاعتی که در آن، هم پیوستگی و دوام باشد، هم خضوع و خشوع. آنچه در کلمه قنوت اهمیت دارد، «دوام و پیوستگی» فرمانبرداری و خضوع و خشوع دربرابر خدا است. از این جهت مصادیق قنوت را در طولانی شدن: نماز، دعا و سکوت، همچنین استمرار حج و شرکت مستمر در جهاد شمرده‌اند. این کلمه 13 بار در قرآن آمده است: درباره ابراهیم و مریم [نحل 120 (16:120) ، تحریم 12 (66:12) و آل‌عمران 43 (3:43) ]، قانت بودن همه موجودات در برابر خدا [بقره 116 (2:116) و روم 26 (30:26) ]، از اوصاف ممتاز بندگان خدا [احزاب 35 (33:35) ، آل‌عمران 17 (3:17) ]، قنوت خدایی در ارتباط با همسر [نساء 34 (4:34) و احزاب 31 (33:31) ]، شب زنده‌داری در نماز [زمر 9 (39:9) ] و قیام مستمر و فروتنانه برای خدا [بقره 238 (2:238) ].

41 - این از ویژگی‌های متّقین در سوره ذاریات است که: «کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» [ذاریات 17 (51:17) و 18]. هنگام سحر که روزه‌داران سحری می‌خورند، پیش از طلوع خورشید و هنوز ادامه تاریکی است. خدا خاندان لوط را هم در سحرگاه نجات داد: «إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَر» [قمر 34 (54:34) ]. از آنجایی که عبادت در این وقت در «خِفاء» و دور از انظار عموم انجام می‌شود، بهترین زمان راز و نیاز است.
سِحر و سَحَر از یک ریشه‌اند و در شعبده‌بازی و سحر و جادو نیز نوعی مخفی‌کاری و پوشیدگی از انظار مردم وجود دارد. از این قرینه می‌توان فهمید شب زنده‌داران با سکوت و بی‌صدایی خود باید به خواب رفتگان را چشم‌بندی کنند تا هیچکس متوجه آنها نشود.
این 5 وصف از آثار عملی همان متقین و عالی‌ترین مرحله ایمان است، صبر و استقامت دربرابر دشمن متجاوز [و انگیزه‌های شهوانی و شیطانی و هوای نفس]، صادق بودن در پندار و گفتار و کردار، فروتنی دائمی دربرابر پروردگار و انفاق به نیازمندان، که 4 ویژگی متقین در زندگی روزمره آنهاست، و بالاخره استغفار در نیمه شبان که همه خفته و خاموشند. به تعبیر امام علی(ع): «شب آنها از خشوع و استغفارشان روز است، و روزشان در غربت تنهایی و بریدن از آنچه مردم به آن دلخوشند شب!» [خطبه 190]