الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُـولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ

کسانی که بعد از زخم و جراحت [سختی] که به آنان رسیده بود، [دعوت] خدا و رسول را [برای تعقیب دشمن، با میل و رغبت] اجابت کردند 350 [همانها مخاطبان بشارت و ملحق‌شدگان به شهیدانند]. برای نیکوکاران و پرهیزکاران آنها پاداشی بس بزرگ است. 351

350 - «اسْتَجَابُواْ» [در باب استفعال]، به جای اجابوا، پذیرش فرمان رسول را نه با اکراه و اجبار، بلکه با طوع و رغبت و تلاش و تبعیّت می‌رساند. آنها به رغم آنکه زخم‌های کاری خورده و زمینگیر شده بودند، به جاذبه و کشش ایمانی بار دیگر از خانه عازم جبهه شدند. گفته شده است ابوسفیان سرکرده سپاه مشرکین که سرمست از باده پیروزی و انتقام جنگ بدر بود، پس از دور شدن از مدینه، قبل از آنکه به شهر خود مکه بازگردند، در محلی به نام «روحاء» توقّف کرد و به توصیه یارانش، که فکر یکسره کردن کار اسلام و کشتن پیامبر و باقیمانده یاران به خیالشان ‌خطور کرده بود، قصد حمله مجدد به مدینه کرد. این توقف و تجدید قوا را هم‌پیمانی از قبیله بنی‌خزاعه به اطلاع پیامبر رساند و آن رسول برای تقویت روحیه شکست خوردگان دیروز و تضعیف دشمن و منافقانی که از این شکست شادمان شده بودند، با 70 نفر از همان مجروحان، بدون آنکه از دیگران کمک بگیرد، تا منطقه «حمراء الاسد» در 8 مایلی مدینه شتافت و چند روزی به استقبال دشمن توقف کرد. سپس خبر رسید مشرکین نگران و پشیمان به مکه بازگشته‌اند.

351 - گرچه تجلیل این آیه شامل همه کسانی می‌شود که دعوت خدا و رسول را برای تعقیب دشمن پیروز را اجابت کردند، اعم از یاران مطیع و نافرمان‌هایی که عاملین چنان شکست نظامی و روحی بودند، اما تمایز یا تجلیل انتهای آیه از «لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ» و وعده «أَجْرٌ عَظِیم» به آنها، گویا به خاطر خویشتن‌داری‌شان از نکوهش برادرانی است که موجب شکست و شهادت جمعی از یاران شدند. این چنین «رحمت» خدا دادی پیامبر و ملایمت و مدارا و عفو و آمرزش خواهی او برای متخلفین، بر یاران مستعدّش پرتو افکند و آنان نیز با تأسی به اخلاق کریمانه او، از برادران خطاکار درگذشتند و با محبّت و «احسان» به آنها مشمول اجر عظیم گشتند.
از محبـّت تلخـها شیرین شود
از محبـّت مِســها زرّیـن شود
از محبـّت دُرد ها صافی شود
از محبـّت دَرد ها شـافی شود
از محبـّت مرده زنده می‌کنند
از محبـّت شـاه بنـده می‌کنند
این‌محبت‌هم‌نتیجه‌دانش‌است
کی‌گزافه‌برچنین‌تختی‌نشست
[مثنوی مولوی، دفتر دوم ابیات 1534 به بعد]