إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْـلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
همانا دین [پذیرفته شده در] نزد خدا، اسلام [=تسلیم حق بودن] است 47 و کسانی که کتاب [آسمانی] به آنها داده شده، [در پذیرش پیامبر اسلام] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه علم بر آنها حاصل شد [=با وجود آگاهی اختلاف کردند]، به سبب خوی برتریطلبی که میانشان بود 48 و آن کس که [با سرکشی و اختلاف] به آیات خدا [مبنی بر اتّحاد و تسلیم به حق] کفر ورزد، 49 پس [بداند که] خدا مسلماً سریعالحساب است.50
47 - کلمه تسلیم در میان فارسی زبانها تداعی کننده نوعی وادادگی و تسلیم در برابر دشمن است که با ضعف و ذلت قرین میباشد. از این روی تسلیم شدن به خدا را همچون بیچاره بودن در مقابله با شیر شمردهاند:
جز که تسلیم و رضا کو چارهای
در کف شیر نر خونخوارهای
اما تسلیم از سِلم و سلامت ناشی میشود که تنها در هماهنگی با نظاماتی که آفریدگار مقدّر کرده و پیروی از کتاب هدایت او ممکن میگردد.
به تصریح قرآن، که بارها در این کتاب تکرار شده، فقط یک دین وجود دارد؛ آنهم دین تسلیم به خدا [نه شیطان، نه نفس خود]، دین اسلام همچون رودخانهای است که در فواصل مختلف نهرها و شعبههایی از آن جدا میشود. این شعبات را در اصطلاح دینی شریعت میگویند. طبق آیه 13 سوره شوری (42:13) ، خداوند از آن «دین واحد» [تسلیم ابراهیمی]، شریعتی برای پیامبر آخرین جاری ساخت همچنانکه قبلا شرایعی برای نوح و ابراهیم و موسی و عیسی [علیهم السلام] جاری ساخته بود.
منظور از اسلام، مهار سرکشیهای نفس و تسلیم شدن اختیاری به خداست. تسلیمِ زبانی گام نخست اسلام است، گامهای بعدی را با اخلاق باید طی کرد تا ایمان شکل گیرد. بادیهنشینانی با ادای شهادتین به پیامبر گفتند: ایمان آوردیم! خدا فرمود به آنان بگو: [خیر،] ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید [به جای جنگ با شما] تسلیم شدهایم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است [حجرات 14 (49:14) ]. نه هیچ مسلمان شناسنامهای پیش از تسلیم اختیاری به خدا مسلمان [واقعی] است، و نه هیچ خداپرست باورمند به آخرت و اهل اعمال صالح، از هر دینی که باشد، غیرمسلم است. به تعبیر امام علی(ع) اسلام غایتی دارد که باید آن را به انتها رساند [خطبه 176- ...اِنَّ لِلاِْسْلامِ غایَهً فَانْتَهُوا اِلى غایَتِهِ...]. در حکمتی دیگر اسلام را در 6 مرحله منتهی به عمل شمرده است: حکمت 125- «أَلاِْسْلاَمُ هُوَ التَّسْلِیمُ، وَالتَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ، وَالْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ، وَالتَّصْدِیقُ هُوَ الاِْقْرَارُ،وَالاِْقْرَارُ هُوَ الاَْدَاءُ، وَالاَْدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ».
48 - آیات بسیاری در قرآن [از جمله: هود 110 (11:110) ، فصلت 45 (41:45) ، سجده 25 (32:25) ، جاثیه 17 (45:17) و...] در مورد اختلافات قوم بنیاسرائیل پس از نجات از شرّ فرعون سخن گفته و تأکید کرده است که این اختلافات نه از سر ناآگاهی و بیخبری نسبت به شریعت و تورات، بلکه اتفاقاً پس از علم و آگاهی [آلعمران 19 (3:19) ، شوری 14 (42:14) ، و جاثیه 17 (45:17) ] و دریافت «بینات» [آلعمران 105 (3:105) و بقره 213 (2:213) ] به خاطر خوی «بغی»، یعنی زیاده خواهی و رقابت بر سر مال و موقعیت بوده است.
این سؤال در این زمان، به خصوص برای ملت ما پس از تجربه انقلاب و عملکرد برخی روحانیون به قدرت تکیه کرده همواره مطرح میشود که چگونه ممکن است کسانی یک عمر درس دین خواندهاند، آنچه را تبلیغ کردهاند به راحتی قربانی منافع دنیاییشان کنند!؟ اکثر مردم چنین میپندارند که دین همچون فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافیاست که دانستنش الزاماً پایبندی به دنبال میآورد، آنها با این پندار عملا گرایش انسان به خیر و شرّ و جاذبه دوگانه رحمن و شیطان یا اهورامزدا و اهرمن و اختیار و انتخاب آدمی را نادیده میگیرند. در حالی که دین قانونی الهی بیش نیست که همچون قوانین بشری، دوطرفه بوده و تنها با تمکین به اصول آن تأثیر میکند.
49 - این آیه کفر به آیات و ایجاد اختلاف را به علمای یهود نسبت داده که تودههای بیخبر را به دنبال خود میکشیدند و به دلیل رقابتهای میان خود و یا پیروان سایر شریعتها، منشأ اختلاف و درگیری میشدند. کفر به آیات الله، همان نادیده گرفتن و عمل نکردن به آیاتی است که بر تسلیم به خدا، ترک خودخواهیها و زیادهطلبیها و حرص و حسد توصیه میکند.
50 - در قرآن جمعاً 8 بار از «سریع الحساب» و 2 بار از «سریع العقاب» بودن خدا، عمدتاً در ارتباط با جزای مکتسبات بندگان یاد کرده است. برخی چنین پنداشتهاند که تجلی این صفت در روز داوری است و خدا با وجود کثرت بندگان در نسلهای مختلف، در یک لحظه به حسابهای نیک و بد بندگان رسیدگی میکند و تراکم امور کار او را کُند نمیسازد. اما به نظر میرسد این صفت جاری و دائمی بوده و اختصاص به قیامت نداشته باشد. یعنی هر کرداری، بلافاصله ثبت و ضبط میشود و نیازی به حسابرسیهای بعدی نیست.