فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ

پس پروردگارشان پذیرای آنان [در برداشتن موانع چنان آرزوهایی با این شرایط] شد: 399 بی‌گمان من عمل هیچ عمل کننده‌ای از شما 400 - چه مرد، چه زن- را تباه نخواهم کرد؛ 401 [همگی] شما از یکدیگرید [=تفاوتی از نظر ایمانی میانتان نیست]. پس کسانی که هجرت کردند و از سرزمین خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و پیکار کردند و کشته شدند، البته بدیهاشان را از آنان می‌زداییم 402 و مسلماً آنها را در بهشت‌هایی که نهرهایی [از عوامل خرّمی‌بخش حیات] از زیر آن جاری است داخل می‌کنیم. 403 [این] پاداشی است از پیشگاه خدا و خداست که پاداش نیکو نزد اوست.404

399 - معنای «اجابتِ» خواسته‌ها، رفع موانع برای رسیدن به حاجات است. در زبان عربی به جهانگرد «جوّاب الافاق» می‌گویند که با طی طریق مانعِ مسافت را برمی‌دارد. مانع ما برای رسیدن به حاجات خدایی، خودخواهی‌های ماست که با ترک آن، مانع از میان می‌رود و به خواسته‌های خدایی می‌رسیم. به همین دلیل دعاهای به ظاهر غیر ممکن پیامبران اجابت شده است [ر.ک. به مقاله «اجابت دعا» در سه قسمت از همین قلم]. دعا و اجابت چند سویه است؛ هم ما دعا می‌کنیم و انتظار اجابت از خدا داریم، هم خدا و رسولش ما را [به زندگی پاک] فرا می‌خوانند و انتظار اجابت دارند، و هم شیطان بندگان را به پیروی از شهوات می‌خواند و بسیاری از مردم دعوت او را اجابت می‌کنند! پس نداها متضاد است و اجابت به اختیار انسان سپرده شده است.

400 - این پیام بسیار مهمی به همه مؤمنان است که اجابت دعا با «عمل» دعاکننده است، نه با اوراد و التماس دعا ! عمل را هم به تفصیل و به تناسب مقتضیات زمان نزول در خود آیه توضیح داده است.

401 - جمله «مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْض»، تساوی مرد و زن را، در ارتباط با ایمان و رسیدن به مقام برتر «أُوْلِی الألْبَاب» با وجود تفاوت در ساختمان جسمی و روحیات، نشان می‌دهد. هرچند آدمیان در طول تاریخ تبعیضات جنسیتی فراوانی به اتکاء مردسالاری و قدرت بدنی قایل شده باشند. وقتی از مرز غرایز حیوانی به عالم اختیار و ارزش‌های انسانی عبور کنیم، زن و مرد دوش به دوش هم در میدان معنویات سرعت و سبقت می‌گیرند. شگفت اینکه تصریح بر تساوی، در میادین هجرت، رانده شدن از سرزمین، آزار دیدن در راه خدا، پیکار و جان باختن در راه حق آمده است. نمونه‌های دیگری از تصریح در تساوی را در سه آیه مشابه زیر با مضامین مختلف می‌بینید:
نحل 97 (16:97) - مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
غافر 40 (40:40) - ... وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ
نساء 124 (4:124) - وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا

402 - بدیهی است منظور انجام همه این موارد، که بعضاً مانند: رانده شدن از دیار، آزار دیدن در راه خدا و کشته شدن خارج از اختیار است نمی‌باشد. مهم آمادگی برای پذیرش این مصیبت‌ها و فداکاری در راه حق است. به سخن مولوی در مثنوی معنوی [دفتر دوم ابیات 2570 به بعد]:
چون‌شما این نفس‌دوزخ‌خوی را
آتشیّ گبرِ فتنه جوی را
جهدها کردید تا شد پُر صفا
نار را کشتید از بهر خدا
آتش شهوت که شعله می‌زدی
سبزه تقوا شد و نورِ هُدی
آتش خشم از شما هم حلم شد
ظلمت جهل از شما هم علم شد
آتش حرص از شما ایثار شد
وان حسد چون خار بُد گلزار شد
چون‌شما این‌جمله‌آتش‌های‌خویش
بهر حق کشتید جمله پیش پیش
نفس ناری را چو باغی ساختید
اندر او تخم وفا انداختید
بلبلان ذکر و تسبیح اندر او
خوش سرایان در چمن بر طرف جو
داعی حق را اجابت کرده‌اید
در جحیم نفس آب آورده‌اید

403 - ر ک به پاورقی 34 همین سوره (3:15) .

404 - ر ک به پاورقی 292 همین سوره (3:145) .