قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
بگو: بار خدایا، ای زمامدار هستی! مُلک [=فرمانروایی و حکومت] را به هر که خواهی [=طبق نظاماتی که مقدّر کردهای] میدهی و از هر که خواهی باز میستانی و هر که را خواهی عزّت میدهی و هر که را خواهی ذلیل [=خوار] میسازی، 62 گزینش [=بهتر و کاملتر] به دست توست، که تو بیگمان بر هر کاری قدیری. 63
62 - معنای «من یشاء» که «به هر که خواهد» ترجمه میشود، ممکن است با «دلبخواه» مصطلح در زبان فارسی اشتباه شود، اما مشیّت خدا همان نظامات و قوانین اوست که هر کس خود را با آن هماهنگ سازد سود میبرد. این آیه نه دعا و درخواست، بلکه هدایت و آموزشی است برای تلقین به خود که «مَالِکَ الْمُلْکِ» یعنی زمامدار و متصرّف و مسلّط بر هستی فقط خداست، و عزّت و ذلّت نیز در چهارچوب نظامات او تحقّق مییابد. نه آنکه هرکس به حکومت و عزّت رسید، محبوب و منتخب خداست و هرکس قدرت و عزّت از او سلب شد و شکست خورد، مطرود و محکوم اوست؛ خدا مسبّب الاسباب است و این بالا پایین رفتنها تابع نظاماتی است که میدان ابتلای آدمیان است. سطحینگران از متولیان دین یهود که فقط نصیبی از تورات برده بودند، غافل از این نظام جهانشمول، مشیّت خدا را در تنگنای تعصّبات قومی و نژادی و منافعشان میفهمیدند و با پیامبر و قرآن مقابله میکردند.
63 - در تعارض و تضاد ایتاء و نزع ملک و عزّت و ذلّت جوامع، همچون تنازع بقاء در عالم حیوانات، نمونههای برتر بالا میآیند و رشد و کمال حاصل میگردد. «قدیر» از ریشه «قدر» به معنای سازماندهی، اندازهگذاری و نظامبخشی است که بر این تضادها حاکم است و البته پایه یا محصول قدرت و توانایی میباشد.