إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
- [به یاد آر] آنگاه که همسر عمران [در مناجات با خدا] گفت: خداوندا! من آنچه در رَحِم دارم نذر تو کردم تا [با خدمت در راهت، از هر تعلّق و وابستگی] آزاد باشد، 87 پس از من بپذیر که مسلماً [تنها] تویی تو بس شنوا و دانا. 88
87 - همچنانکه سرآغاز داستان موسی(ع) در قرآن از وحی خداوند بر یک زن! مادر موسی، آغاز میشود، داستان عیسی مسیح نیز از انقلاب و تحول روحی یک زن، مریم، و پیش از آن، مادر مریم آغاز میگردد. برحسب آنچه گفتهاند، عمران پس از حامله شدن همسرش از دنیا رفته و بیوه او، مادر مریم، متأثر از این مصیبت بود. رمیدگی از شرایط اجتماعی و محیط شرکزده، و استعداد ایمانی از عوامل وراثتی در ذریّه پیامبران پیشین، حساسیّت روحی و حضور قلب آن بانوی پرهیزکار را افزون ساخته بود. گویا مشاهده پرندهای بر شاخ درخت که جوجهاش را طعمه میداد، آتش عشق ایمانی او را شعلهور ساخته و از عمق وجود آرزو و تعهّد کرده بود فارغ از آرزوهای دنیایی، که والدین برای فرزندان خود دارند، آنچه را در رَحِم دارد یکسره وقف راه خدا در اخلاص بندگی و خدمت در عبادتگاه نماید.
88 - برای یک زن بیوه، که گویا پیش از آن [همچون خواهرش، همسر زکریا] نازا بوده است، همه امید و آرزو و دلبستگیاش همین یادگار همسر از دنیا رفته بوده است که آن را نیز در طَبق اخلاص تقدیم ربّ رحیم میکند! و پندآموزتر این که به اصرار و التماس دعا میکند پروردگارش این هدیه را از او بپذیرد. «فَتَقَبَّلْ مِنِّی...». همچنین نگاه نیازش نیز به صفات «السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»، از باور عمیقش به امکان ارتباط قلبی با آفریدگار حکایت میکند.