هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
آنجا [=در آن فضای هیجانآور معنوی] بود که زکریا خداوندش را [به نیاز] خواند. 97 [و] گفت: ای خدای من! به من [نیز] از جانب خویش فرزندی پاک ببخش 98 که به راستی تو بس شنوای دعایی.99
97 - ظاهراً زکریا که تکفّل و تربیت مریم را به عهده گرفته بود، هربار که برای تعلیم به محراب عبادت او وارد میشد، حالاتی از عبادت و تسلیم یا دعاهایی از او مییافت که حیرتآور بود و همچون معلمی که تحت تأثیر شاگرد خود قرار میگیرد، با شگفتی میپرسید مریم این معارف از کجا بر تو مکشوف شده است؟ به نظر میرسد مشاهده همین حالات مریم بود که زکریا را در «محراب» بیتاب کرد و در ندایی زیر لب از پروردگارش فرزندی [همچون مریم] برای تداوم عهد رسالتش تمنّا کرد. آیات ابتدای سوره مریم نیز همین حالت زکریا را به تصویر مفصّلتری کشیده است.
درضمن خدمت کردن یک زن در پرستشگاه، با ناامنیهای موجود، ظاهراً بیسابقه در تاریخ یهودیت و یک خلاف عادت و انقلابی در نقش زنان در چنین صحنههایی بوده است؛ چه بسا مریم اولین راهبه [Nun] و پیشگام امثال مادر ترزاهای این عصر بوده باشد!
98 - «هَبْ لِی» از ریشه «وَهَبَ»، بخششی است بلاعوض. گاهی آدمی به کسی که کاری برای او انجام داده، یا انتظار کار و خدمتی دارد، هدیهای میدهد. اما هبّه، هدیهای یکطرفه و بدون چشمداشت است. خدا از این جهت وهّاب [بسیار عطاکننده] نامیده شده است و به همین دلیل نعمت او را «موهبت» مینامند که یکطرفه و ناشی از لطف و رحمت او است ، نه طلبکاری بنده. اما بندگی خالص هم موهبت آفرین است.
99 - ر ک به پاورقی 86 همین سوره (3:34) .