مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ

پیش از قرآن، که هدایتی است برای مردم 6 و [نیز] فرقان را نازل کرد. 7 بی‌گمان کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند 8 عذابی سخت در پیش دارند و خدا شکست‌ناپذیر دفع کننده [ستمگران] است.9

6 - منظور از تورات، همین «عهد عتیق» [Old Testament] شامل تاریخ امت و انبیای بنی‌اسرائیل و حتی شرح وفات موسی(ع) [تثنیه باب 34] نیست که همراه انجیل به چاپ می‌رسد، بلکه همان ده فرمان و احکامی است که در تورات فعلی [در کنار برخی تحریفات] آمده است. این جمله که قرآن تصدیق کننده حقایقی «از» تورات و انجیل [نه همه آن] است، 14 بار در قرآن تکرار شده است. انجیل ظاهراً لفظ یونانی مژده و بشارت است. اگر تورات را، که بیشتر به احکام و قوانین نظر دارد، در موضع «انذار» تلقی کنیم، انجیل را، که مشوّق عفو و بخشش و مهربانی است، عمدتاً بشارت دهنده می‌یابیم، پیامبر اسلام که بشیر و نذیر بود، به تناسب مقتضیات زمانه، با هر دو چشم به دنیا می‌نگریست.

7 - «فرقان» مصدر «فرق» [جدایی]، محک و معیاری است که با آن فرق میان حق و باطل معلوم می‌شود. قرآن جنگ بدر را که خط قاطعی میان مؤمنین و مشرکین [حق و باطل] کشید، «یوم‌الفرقان» [روز جدا شدن] نامیده است [انفال 41 (8:41) ]. کتابی نیز که خدا بر پیامبر اسلام نازل کرده، به اعتبار نقش محک و معیار داشتنش، در کنار نقش هدایتی عام و خاص آن، فرقان نامیده شده است: هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ [بقره 185 (2:185) ]. علاوه بر قرآن، تورات هم برای اهل کتاب فرقان محسوب شده است [بقره 53 (2:53) ، آل‌عمران 4 (3:4) و انبیاء 48 (21:48) ].
با آنکه در آغاز این آیه از نزول کتاب بر پیامبر یاد کرده است [نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ...] تأکید مجدّد آن با وصف فرقان [وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ]، شاید کنایه از تحریفات یا اضافات باطلی باشد که در طی قرون بعدی در عهد قدیم و جدید [تورات و انجیل] وارد شده و با «فرقان» [محک و معیار] می‌توان به آن پی برد.
این آیه با تنزیل کتاب [مجموعه قوانین و احکام]، که دلالت بر نزول تدریجی قرآن متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی و تحوّلات نفسانی مخاطبان می‌کند، آغاز می‌شود و با نازل شدن فرقان [[وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ] که همواره محک و معیار مستقل از زمان و مکان و تحولات می‌باشد ختم می‌گردد.

8 - گرچه بیش و پیش از همه مشرکین قریش و قبایل بُت‌پرست بودند که قرآن و اسلام را انکار می‌کردند و در نابودی آن می‌کوشیدند، ولی با توجه به سیاق آیات به نظر می‌رسد منظور از انکار کنندگان آیات خدا در این مورد همان اهل کتاب منکر اسلام باشد.

9 - مشتقات کلمه انتقام 17 بار در قرآن تکرار شده که در 13 مورد، صفت «منتقم» یا «ذوانتقام» به خدا نسبت داده شده است. منتقم از نام‌های نیکوی الهی است، در حالی که انتقام گرفتن در اخلاق دینی مذمت شده است. علاوه بر آن، خداوندی که منزه از تأثیرپذیری از مخلوقات است، چگونه ممکن است دچار خشم و غضب یا انتقام، که تماماً احساساتی انسانی است، بشود؟ اما کلمه انتقام از ریشه «نَـقـَمَ» به معنی نفی و انکار شئ می‌باشد، خواه با زبان و خواه با عقوبت. همانطور که بدن ما در تزریق خون یا پیوند اعضاء، عضو جدید را تا هماهنگی لازم حاصل نشود پس می‌زند، نظامات جهان و آخرت نیز به گونه‌ای است که انسان‌های نا‌هماهنگ با نظامات هستی دفع و طرد می‌شوند. دستگاه گوارش ما نیز غذای مسموم را به شیوه‌های مختلف دفع [Reject] می‌کند.