قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ

- [زکریا] گفت: پروردگارا، برای من نشانه‌ای قرار ده. گفت: نشانه تو [این است که] تا سه روز با مردم - جز به رمز [=اشاره]- سخن نگویی 104 [قادر به تکلم نخواهی بود] و [به شکرانه این موهبت و آماده شدن برای چنین تحوّلی] پروردگارت را بسیار یاد کن 105 و شامگاهان و بامدادان [=شبانه روز] تسبیح گوی. 106

104 - اگر «أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاس» خبر از ناتوانی در سخن گفتن باشد، این لکنت زبان سه روزه شاید از آثار تحولات جسمی و تجدید حیات غدد جنسی پس از سالیانی دراز به شمار آید. در مواردی نیز خبرهای بسیار بد یا بسیار خوب کسانی را به لکنت و بند آمدن زبان دچار می‌سازد و ناچار می‌شوند با ایماء و اشاره [رمزگونه] منظور خود را به دیگران برسانند.

105 - ذکر، مقابل نسیان، به خاطر سپردن چیزی در ذهن و فراموش نکردن آن است و ذکر بسیار، دلالت بر ضرورت تداوم این یاد، به خاطر اهمیت موضوع می‌کند. تردیدی نیست که بنده باید همواره به یاد آفریدگار خویش باشد تا فریب شیطان و نفس اماره را نخورد و به دنیای فانی دل نبندد، اما در موارد خاصی «ذکر بسیار» ضرورت بیشتری پیدا می‌کند، مثل: هنگامه جنگ [انفال 45 (8:45) ]، شعر و شاعری [شعراء 227 (26:227) ]، تجارت و کار و کسب [جمعه 10 (62:10) ]، پند گیری از پیامبر [احزاب 21 (33:21) ، 35 (33:35) و 41 (33:41) ]، مبارزه با فرعون‌های روزگار [طه 33 (20:33) ]، آماده شدن برای ایفای مأموریت [آل‌عمران 41 (3:41) ]، و بالاخره ذکر بسیار نام خدا در مساجد [حج آیه 40 (22:40) ]. یکبار نیز «تسبیح کثیر» آمده است [طه 33 (20:33) ] که جمعاً با «ذکر کثیر» 10 مورد می‌شود.

106 - تسبیح و ذکر در تلقی بسیاری از مردم، وِردی است فردی و در تنهایی. اما تسبیح، در معنای کلی آن تنزیه و تقدیس و در معنای اجتماعی و بشری آن، منزه و بی‌عیب ساختن جامعه و پاکسازی آن از مفاسد [از جمله استبداد فرعونیان] است، و «ذکر» در شکل اجتماعی آن، مطرح ساختن یاد و نام خدا [ربّ اعلی] در جامعه‌ای است که همیشه و همه جا نام ارباب‌های قدرت، بر سرِ زبانهاست و یاد ستم‌های آنها دلها را می‌لرزاند.