وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ

و [نیز] به او کتاب و حکمت 118 و تورات و انجیل را می‌آموزد.

118 - جداگانه ذکر کردن «کتاب و حکمت» از «مقرّرات و انجیل»، کنار هم قرار دادن دو مقوله «عام» و «خاص» است؛ تورات مصداقی تشریعی از کتاب [به معنای قوانین و نظامات]، و انجیل مصداقی از حکمت [اخلاقیات] بود. آنچه از کلمه «کتاب» برای تلاوت کننده امروزی کتاب‌های آسمانی تداعی می‌شود، اوراقی میان دو جلد است. در حالی که کتابت آنها سالیانی بعد صورت گرفته است. در روزگاری که فرهنگ شفاهی میان مردم حاکم بود و به ندرت کسی سواد خواندن و نوشتن داشت، هر آنچه را قرار بود شکل توافق جمعی و قرار و قانون به خود بگیرد، مکتوب می‌کردند. بنابراین لفظ «کتاب»، قوانین و نظامات ثبت و ضبط شده تشریعی یا تکوینی را تداعی می‌کند.
اما منظور از تعلیم حکمت، آموزش فلسفه و ذهن‌گرایی نیست. حکمت در قرآن، عمدتاً جنبه عملی [نه نظری] دارد و دلالت بر «رفتار و منش» خردمندانه و خدا‌پسندانه می‌کند. فردی ممکن است بی‌سواد باشد، ولی رفتار و مناسبات اخلاقی‌اش با دوست و دشمن «حکیمانه» باشد. معنای حکمت متأسفانه در همان دوران آشنایی اولیه متفکران مسلمان، همچون ابن‌سیناها، با فلسفه یونان، از معنای عملی و قرآنی خود منحرف شد و جنبه نظری یافت.
واژه «حکمه» 20 بار در قرآن تکرار شده که 10 مورد آن همراه کتاب آمده است [یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ] و این دو، دو بال پروازند. تعلیم کتاب، آموزش قوانین و نظامات [در تشریع و تکوین] است، و تعلیم حکمت، آموزش اخلاقیات در ارتباط با خدا و خلق در زمینه رفتار و عملکرد آدمی.