فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
پس همین که عیسی [نشانههای عملی] کفر را از آنان احساس کرد 129 [و بر توطئههای آنان آگاه شد] گفت: چه کسانی یاران من به سوی خدایند؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم 130 [که] به خدا ایمان آوردهایم. گواه باش که ما تسلیم [خدای صاحب اختیارمان] هستیم. 131
129 - احساس کفر، چشیدن آثار ظلم و لمس کردن آن است که با انکار زبانی و رویگرداندن منکران تفاوت دارد. این کفری است عملی در مقابله مرتجعان متعصّب و مسلّح بنیاسرائیل با رسالت عیسی(ع)، به تحریک و توطئه کاهنان یهود. در برابر همانها بود که گفت: اگر شمشیر ندارید، بهتر است لباس خود را بفروشید و شمشیر بخرید [انجیل لوقا 37 :22] برای شرح بیشتر نگاه کنید به تصویری که در انجیل از چنین شرایطی به زبان عیسی جاری شده است:
«من شما را همچون گوسفندان در میان گرگان می فرستم. پس مثل مار، هوشیار باشید و مثل کبوتر، بی آزار. ولی مواظب باشید، زیرا مردم شما را گرفته و به محاکمه خواهند کشید، حتی در عبادتگاهها شما را شلاق خواهند زد. بلی، شما را به خاطر من پیش فرماندهان و پادشاهان خواهند برد تا از شما بازجویی کنند. و این برای شما فرصتی خواهد بود تا درباره من با آنان سخن گویید و ایشان را آگاه سازید. وقتی شما را میگیرند، نگران نباشید که موقع بازجویی چه بگویید، چون کلمات مناسب به موقع به شما عطا خواهد شد... ولی از میان شما کسانی نجات خواهند یافت که تا به آخر سختیها را تحمّل کنند. هرگاه شما را در شهری اذیت کنند، به شهر دیگر فرار کنید... ولی از آنان که شما را تهدید میکنند نترسید، زیرا وقت آن خواهد رسید که هر حقیقتی آشکار شود؛ توطئههای مخفی آنان نیز برای همه آشکار خواهد شد. سخنانی که اکنون در تاریکی به شما میگویم، آنها را در روز روشن به همه اعلام کنید، و هر چه در گوش شما میگویم، از بامها فریاد کنید. نترسید از کسانی که میتوانند فقط بدن شما را بکشند ولی نمیتوانند به روحتان صدمهای بزنند... گمان مبرید که آمدهام صلح و آرامش را بر زمین برقرار سازم. نه، من آمدهام تا شمشیر را برقرار نمایم. من آمدهام تا پسر را از پدر جدا کنم، دختر را از مادر، عروس را از مادر شوهر. به طوریکه دشمنان هرکس، اهل خانه خود او خواهند بود. اگر پدر و مادر خود را بیش از من دوست بدارید، لایق من نیستید؛ و اگر پسر و دختر خود را بیش از من دوست بدارید، لایق من نیستید. اگر نخواهید صلیب خود را بردارید و از من پیروی کنید، لایق من نمیباشید. اگر بخواهید جان خود را حفظ کنید، آن را از دست خواهید داد؛ ولی اگر جانتان را به خاطر من از دست بدهید، آن را دوباره بدست خواهید آورد. هرکه شما را بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و کسی که مرا پذیرفته در واقع خدایی را که مرا فرستاده، پذیرفته است.» [انجیل متی باب 10 بندهای 17 تا 41]
130 - «حَوَارِیُّون» جمع حواری، از ریشه «حُور»، مفهوم سپیدی و روشنی دارد. آنان را سپید جامگان نیز گفتهاند. این واژه دلالت بر پاکدلی، پاکدامنی و صفای باطن یاران نخستین عیسی(ع) میکند. مُحاوره و مِحوَر و حُوری نیز با حَواری همریشهاند؛ در محاوره، تبادل سخن و در محور، گردش چرخی حول آن مورد نظر است. گویا حواریون توانسته بودند از تیرگی کفر به روشنایی ایمان تحوّل یابند. در قرآن نیز قیامت را نوعی دگرگونی و تحوّل شمرده است: انشقاق 14 (84:14) - إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ [میپنداشت رستاخیز و تحوّلی در کار نخواهد بود]. با این تعبیر شاید بتوان حواریون را «تحوّل یافتگان» نامید. همچنانکه ساحرانِ نظام فرعونی پس از ایمان آوردن به خدای موسی و هارون، در پاسخ به تهدید شدید فرعون گفتند: باکی نیست، ما منقلّب شدهایم: «قَالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ» [اعراف 125 (7:125) ، شعراء 50 (26:50) ].
131 - آیه 14 سوره صف (61:14) ، از صفآرایی حواریون در برابر ستمگران، و معنای عملی کفر، که رویارویی سرکوبگرانه منکران در برابر مؤمنان میباشد حکایت میکند. هرچند حواریون به ظاهر سرکوب شدند، اما در بلند مدت پیروزی نهایی نصیب آنان شد. صف 14- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللهِ فَآمَنَتْ طَائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ.
سرزمین فلسطین و قلب آن اورشلیم، عبادتگاه ابراهیم، اسحق، یعقوب و...، مستعمره ابرقدرت روم باستان، نظامی مبتنی بر خدایان خیالی و توتمپرستی بود. برای تجسّم وضعیت بنیاسرائیل در آن دوران، میتوان وضعیّت ملتهای استعمارزده آفریقایی و آسیایی قرون اخیر را به خاطر آورد که دولت و ملت الزاماً دارای یک آئین و فرهنگ نیستند. مشکل عیسی و یارانش در آن دوران، مشکلی درون دینی و اختلاف عمیق ارتجاع دینی کاهنان یهودی با جنبش اصلاح دینی عیسی بود؛ همانها که عوامل متعصّب لباس شخصی خود را برای سرکوب عیسی و یارانش فرستادند و با دستگیری آنان و محاکمه درون دینی، به اتهام ارتداد و گمراه کردن مردم، عیسی را به مقامات عالی حکومتی و قیصر روم سپردند تا به جرم تحریکِ مردم در امتناع از پرداخت مالیات و تشکیل گروه مخفی برای براندازی و قصد به حکومت رسیدن، محاکمه رسمی و اعدامش نمایند. در واقع عیسی به مقابله با ارتجاع کاهنان و انحراف بنیاسرائیل از آئین موسی پرداخته بود که بسی مهمتر و عمیقتر از دشمن بیرونی بود [گزارشات انجیل بر جزئیات این تقابل و افشاگریهای عیسی علیه کاتبان و فریسیان- متولیان دستگاه دینی].