قُلْ يَاأَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ

بگو: ای اهل کتاب [از موضع لجاجت و جدایی و جفا] به حقیقت مشترکی میان ما و خودتان [برای تفاهم و تقریب] فراآیید 145 [بدین وسیله که] جز خدا را بندگی نکنیم و هیچ چیزی را با او شریک نسازیم و بعضی از ما [آدمیان] بعضی دیگر را به جای خدا ارباب [=صاحب اختیار] نگیریم. پس اگر [به این پیشنهادات وحدت‌بخش] پُشت کردند، بگویید: شاهد باشید که ما [به حکم خدا در پیوند توحیدی با شما] تسلیم شده‌ایم. 146

145 - «تَعَالَوْا» با عُلو و عالی و اعلی هم‌ریشه است. فعل امر «تَعَالَوْا» 7 بار در قرآن آمده است. این فراخوان که متضمّن فرا آمدن از عقیده و عملی سطحی و نازل است، به ترتیب درباره: اهل کتاب منحرف از توحید [آل‌عمران 61 (3:61) و 64 (3:64) ]، منافقین [آل‌عمران 167 (3:167) ، نساء 61 (4:61) ، منافقون 5 (63:5) ]، و مشرکین [مائده 104 (5:104) ، انعام 151 (6:151) ] آمده و هرگز کاربردی عادی در خواندن کسی برای انجام کاری ندارد.

146 - عبادت در معنای لغوی آن، هموار کردن راه دل برای تسلیم به ربّ‌العالمین است. «لاَ نُشْرِکَ»، نفی هر انگیزه غیر توحیدی، و پس از آن نفی پذیرش و تحمّل ارباب‌های زر و زور و تزویر است. این سه شرط مهمترین معیار توحیدی است که اگر اهل کتاب می‌پذیرفتند با مسلمانان به وحدت می‌رسیدند.