إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
بیگمان کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود 165 [در تعهّدات اجتماعی] را به بهایی اندک میفروشند، 166 آنان را در آخرت بهرهای [از پیش تولید شده] نخواهد بود 167 و در روز قیامت نه خدا کلامی با ایشان گوید 168 و نه نظر [لطفی] به آنها نماید 169 و [در دنیا نیز] پاکشان نکند 170 و ایشان را عذابی دردناک [با محرومیّت از رحمت] است.171
165 - در این آیه «عَهْدِ الله» و «أَیْمَان» با یکدیگر ذکر شدهاند. عهدالله همان مسئولیتها و تعهدات خدایی است، و «أَیْمَانَ»، جمع یمین [دست یا طرف راست] است. گویا در روزگاری که امضای پای قراردادها برای مردم بیسواد مقدور نبود، اعراب با فشردن دست راست با یکدیگر پیمان میبستند و پای حرف و قول ایستادن را نشانه مروّت میشمردند، از این جهت عهد و پیمان به گونهای مجازی «أَیْمَانَ» نام گرفته است. چند وجهی بودن این کلمه باعث شده که در برخی موارد معنای دست راست و قدرت میدهد، در مواردی معنای سوگند زبانی، و بالاخره در مواردی معنای پیمانی که شخص با خدا میبندد [مثل: بقره 225 (2:225) ] یا پیمانها و تعهدات اجتماعی که پایبندی به آن در برابر خدا و خلق مسئولیتآور است.
166 - میگویند هر چیزی قیمتی دارد! اگر این سخن برای امور مادّی دنیایی صدق کند، مسلماً درباره امور اخروی، به خصوص آیات خدا که قیمتی برای آن متصور نیست، باطل است. اصطلاح «اِشتراء» که از اضداد است و معنای توأمان خرید و فروش دارد، از اصطلاحاتی است که به گونه مجازی درباره موضوعات ایمانی بارها در قرآن به کار رفته است. خداوند مشتری [خریدار] جانها و مالهای مؤمنین به بهای بهشت است [توبه 111 (9:111) ]. قرآن از کسانی یاد کرده که جان خود را در راه رضایت خدا [که بالاتر از بهشت است] میفروشند [بقره 207 (2:207) ] و یا زندگی دنیا را با آخرت [نساء 74 (4:74) و 86 (4:86) ] معامله میکنند. همچنین اهل کتابی که آیات خدا را به هیچ قیمتی نمیفروشند [آلعمران 199 (3:199) ]. در برابر مشتریانِ رضایت ربّ و آخرت و اجر او، قرآن به دفعات از دین فروشانی سخن گفته که مشتری متاع دنیا به بهای سرمایه معنوی هستند. از جمله: فروش نفس خود در ازای کسب مقام و موقعیت [بقره 102 (2:102) ]، خرید گمراهی به بهای هدایت [بقره 16 (2:16) و 175 (2:175) ، نساء 44 (4:44) ]، خرید کفر به بهای ایمان [آلعمران 177 (3:177) ]، فروش [عرضه] سخنان لهو برای جلب توجه مردم [لقمان 6 (31:6) ]، فروش کتاب خدا برای ریاست دینی [بقره 79 (2:79) و 174 (2:174) ، آلعمران 77 (3:77) و 187 (3:187) ، مائده 44 (4:44) ]، فروش آیات خدا به بهای اندک [توبه 9 (9:9) ، بقره 41 (2:41) ، نحل 95 (16:95) ].
به طور خلاصه، آنچه در معامله دین با دنیا حراج و به بهای اندک فروخته میشود، همان مقدّسات ایمانی مردم مثل: کتاب، سنّت، مسجد، یا لباس و شعائر دینی است که وقتی در تولیت و تصرّفِ دیننمایانِ دنیاطلب قرار گرفت، مسخ و بیمحتوا شده و مردم را از دین فراری میدهد. در این شرایط، آیینی که باید مردم را به سوی خدا و آخرت و به محبّت و مودّت سوق دهد، عامل گسترش جهل و خرافه و شخصپرستی و تفرقه و تخاصم میگردد.
167 - واژههای مختلفی در قرآن معادل «بهره» آمده است. مثل: نصیب، اجر، کسب، ثواب، حظ و... که هر کدام از زاویهای به مسئله مینگرد. اما «خَلاَق» از ریشه خلق، دلالت بر ایجاد و ابداع بهرهای میکند که آدمی در آن نقش داشته باشد؛ در دنیا [توبه 69 (9:69) ] یا در آخرت [بقره 200 (2:200) و آلعمران 77 (3:77) ].
168 - جداگانه ذکر کردن آخرت و قیامت در این آیه، دو وصف متفاوت را تداعی میکند؛ «آخرت» [در برابر دنیا] روی دیگر سرنوشت انسان را در سرایی دیگر مینمایاند و بر ورای این ظواهر دُون [دنیا] دلالت میکند، اما وصف «قیامت»، همچنانکه دانه از دل خاک قیام میکند و ذات خود را ظهور و بروز میدهد، به قیام محصول و مکتسبات عمر اشاره دارد. کسانی که وفای به عهد خدا و پیمان با مردم کرده باشند، در معرض کلام و نظر خدا قرار میگیرند و عهدشکنان خیانتکار، دانه قدسی وجودشان را در خاک سیاه اعمالشان تباه میکنند.
تکلّم خدا با بندگان، نه سخن گفتن متعارف آدمیان با یکدیگر، بلکه مجازاً تأثیرگذاری مثبت است. و عدم سخن گفتن با کسانی که مدّعی پیشوایی دینی بودند، نشان از بیاعتنایی و طرد و تحقیرشان دارد. تزکیه نکردنشان نیز، رها کردن در پلیدیِ بیپروایی و پوشاندن کلام خدا به خاطر حفظ مریدان و موقعیتها میباشد. در مجموع 4 محرومیت برای چنان دیندارانی با حرف «لا» در این آیه رقم خورده است: «لا خَلَاقَ لَهُمْ»، «لا یُکَلِّمُهُمُ»، «لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ» و «لا یُزَکِّیهِمْ»
169 - نظر کردن به کسی، ناشی از نگاه تحسین و تأیید است، یا دلسوزی و دردمندی. در روز قیامت منافقین از مؤمنین میخواهند «نظری» به آنها بکنند تا از نورشان روشنی بگیرند [حدید 13 (57:13) ]، وقتی اقتباس از نور روشندلان در آن سرا مورد انتظار است، آرزوی نظر کردن خدا به بنده منتهای آن است، اما باید بصیرتی داشت تا آن نور را احساس کرد. کسانی که در تعصّبات نژادی و مذهبی خود به خدا توجهی نداشتند، در قیامتِ ظهور و بروز اعمال، از نظر خدا محروم خواهند شد.
170 - میگویند: دنیا دار بلا و آخرت دار جزاست! بنابراین تعلیم و تربیت و «تزکیه» در زندگی دنیایی باید صورت گیرد.
171 - آدمی یک سلسله نیازهای مادّی و غریزی به آب و نان و مسکن و همسر و غیره دارد که محرومیت از آنها [تشنگی و گرسنگی و نداشتن سرپناه و همسر] عذابآور است؛ و یک سلسله نیازهای معنوی به محبّت و مودّت و تعلیم و تربیت و غیره، و در مقیاس اجتماعی وسیعتر، نیاز به عدالت و آزادی و برخورداری از حقوق مدنی دارد که محرومیت از آنها برای انسانهای آزاده و متعالی دردناکتر و عذابآورتر است. ناهماهنگی با نظامات خدایی و تعارض و تضاد با آنها نیز در مقیاسی فرادنیایی عواقب و عوارض دردناکتری خواهد داشت.