كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُـنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

همه خوردنی‌ها برای بنی‌اسرائیل [=دودمان یعقوب] حلال بود جز آنچه اسرائیل [=لقب یعقوب]، پیش از آن که تورات نازل شود [=قرن‌ها پیش از موسی، احتمالا به ملاحظات مزاجی] بر خود حرام کرده بود. [به آنها] بگو: اگر راست می‌گویید، تورات را بیاورید و آن را تلاوت کنید [تا معلوم شود ادّعای شما مبنای خدایی ندارد]. 196

196 - گویا یهودیان به مسلمانان [که آیین خود را در تداوم ملت ابراهیم می‌دانستند] ایراد می‌گرفتند که اگر شما به راستی پیرو آیین ابراهیم هستید، پس چرا حرمت‌های تورات [در خوردنی‌ها] را، که از همان شریعت ابراهیم ناشی شده، رعایت نمی‌کنید!؟
حلقه ارتباطی این آیه با سلسله آیات گذشته، همین ایرادگیری‌های بنی‌اسرائیلی از مسلمانان بوده که چرا احکام دست و پاگیر فقاهتی آنان در «تلمود» را رعایت نمی‌کنند؟ شگفت آنکه آن عالمان بی‌عمل، اصل و اساس پیام‌های توحیدی تورات را ترک کرده و به انبوهی از احکام من درآوردی فقهی چسبیده بودند! به راستی برای توجیه ضرورت وجود و بقای طبقه متولی دین، جز حکم تراشیدن برای خوردنیها، که همه مردم به آن نیازمندند، چه عاملی مؤثرتر است؟ و این که در قرآن به کرّات تکرار شده همه خوردنی‌های روی زمین برای شما حلال و طیّب است به استثنای 4 مورد [میته، خون، گوشت خوک و آنچه به نام غیرِ خدا ذبح شده]، برای همین است که جلوی احکام دست و پاگیر فقاهتی گرفته شود. با این حال مهمترین دغدغه و نگرانی بسیاری از مسلمانانی که به غرب سفر می‌کنند، ذبح شرعی است! گویا آنچه در روح و روان ما از فرهنگ بیگانه رسوخ می‌کند، اهمیت آنچه در شکم فرو می‌بریم را ندارد!
آنچه حایز اهمیت است، موقت و مشروط بودن این تحریم‌هاست که هیچکدام مبنای تکوینی و همیشگی نداشته بلکه به دلیل خوی تجاوزگری آن قوم، که احتمالا مصرف گوشت و چربیِ بیش از حدّ در خلقیات آنها مؤثر بوده، وضع گشته است [والله اعلم]. آیه 160 سوره نساء (4:160) نیز تأکید می‌کند که «به خاطر ظلمی که یهودیان مرتکب می‌شدند و موانع بسیاری که در راه خدا ایجاد می‌کردند، روزی‌های پاکیزه‌ای را که قبلا برای آنها حلال بود برایشان حرام کردیم».