إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ

[اما] بی‌تردید کسانی که [در برابر طاغوت‌های زمانه شجاعانه] اعلام کردند48 صاحب اختیار ما خداست [نه ارباب‌های زر و زور و تزویر]، سپس استقامت ورزیدند [=در مسیر توحید از خط مستقیم منحرف نشدند]، فرشتگان پیوسته بر آنها نازل می‌شوند49 [=در پرتو نیروهای مثبت جهان القاء امید می‌شوند، که] نترسید و اندوهگین مباشید50 و به بهشتی که وعده داده می‌شدید بشارت یابید.

48- منظور از «قالوا» در اینجا گفتن عادی نیست، بلکه اعلام موضع سیاسی و ابراز صریح عقیده و آرمان است.

49- امداد فرشتگان به آدمیان به هنگام جان دادن منحصر نمی‌گردد، به صراحت قرآن، مجاهدانی که با انکار ارباب‌های دنیایی به ولایت خدا پناه می‌برند و استقامت می‌ورزند، مشمول امداد ملائک قرار می‌گیرند و با فرو ریختن ترس و اندوه بر دشمنان غلبه می‌کنند. تحقّق فعل مضارع: «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ» را در جنگ‌های بدر و احد و خندق و غیر آن نیز خوانده‌ایم [آل‌عمران 124 (3:124) و 125؛ انفال 9 (8:9) و 12] و هم امروز می‌بینیم کسانی که از طاغوت‌های زمانه اجتناب می‌کنند و به نظامات استبدادی آنان کفر می‌ورزند، چگونه ترس از زندان و شکنجه و اعدام از آنان فرو می‌ریزد و بشارت الهی، بیم و هراس و غم و غصه‌شان زائل می‌کند.

50- ترکیب «خوف و حزن» که 16 بار در قرآن تکرار شده [12 بار با جمله: لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون]، اشاره به دو عامل مهم و تأثیر‌گذار در انگیزه‌ها و عملکرد آدمی دارد؛ اولی ترس از مرگ و آسیب به جسم و جان و دومی حزن و غصه از دست دادن مال یا برخورداری‌های دیگر است. قرآن دائماً این دو عامل را مطرح می‌سازد و ابلیس نیز از همین دو زاویه بنی آدم را با وعده شجره خلد [زندگی جاوید] و مُلک کهنه نشدنی [برخورداری ابدی] فریب می‌دهد [طه 120 (20:120) ].