وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ
به موسی [نیز] کتاب [تورات] دادیم، پس در آن [کتاب نیز میان بنیاسرائیل] اختلاف پدید آمد،75 و اگر نبود کلمهای [=اختیار آزاد انسان در مهلت عمر، که] از جانب پروردگارت [بر قانون علت و معلولی و بازتاب فوری اعمال] پیشی گرفته،76 قطعاً میانشان داوری [و بیدرنگ حکم عذاب صادر] میشد ولی آنها در این امر یکسره در تردیدی بدبینانه هستند.77
75- «اخْتُلِف» از ریشه «خَلَفَ»، در باب افتعال، نوعی فعل پذیری و آمادگی و قبول مخالفت و گریز از وحدت را میرساند. گویی بنیاسرائیل [یهودیان و مسیحیان] در اختلاف ورزیدن گویِ سبقت را از اُمتهای دیگر ربوده بودند که قرآن به کرّات اختلاف ورزی آنان را مذمّت میکند. از جمله در: بقره 176 (2:176) و 213 (2:213) و 253 (2:253) ، آلعمران 19 (3:19) و 105 (3:105) ، نساء 157 (4:157) ، یونس 19 (10:19) و 93 (10:93) ، هود 110 (11:110) ، نحل 124 (16:124) ، نمل 76 (27:76) ، جاثیه 17 (45:17) و... .
76- سراسر جهان را نظمی فرا گرفته که کوچکترین خلاف قانون را برنمیتابد و بیدرنگ آن را دفع و طرد میکند، به استثنای انسان که به دلیل موهبت اختیار و مهلت و مدتی که خداوند به این وجود عنایت کرده، عکسالعمل و بازتاب رفتار منفی او تا روز قیامت به تعویق میافتد. این مکانیسم را قرآن در آیات متعددی، «کلمه پیشی گرفته» [کلمه سبقت من ربک]، یا کلمه جداکننده [کلمه الفصل] نامیده است [یونس 19 (10:19) ، هود 110 (11:110) ، طه 129 (20:129) ، فصلت 45 (41:45) ، شوری 14 (42:14) و 21 (42:21) ].
77- مترجمان شک منکران را نسبت به حقانیت قرآن دانستهاند، هر چند این امر واقعیت داشته است، ولی قرینه نزدیکتر به ضمیر «منه»، همین مسئله تعویق بازتاب اعمال به دلیل موهبت اختیار در مهلت عمر است که بر قانون علت و معلولی پیشی گرفته و آن را در عمر دنیایی [موقتا] خنثی میکند. اما کافران در مقایسه با عملکرد قدرتمندان دنیایی از اینکه میبینند به رغم بتپرستی و مفاسد اخلاقیشان هیچ اتفاقی نمیافتد و خدا عکسالعملی نشان نمیدهد، یا آن را به حساب تأیید خدا میگذارند، و یا یکسره در شک و تردید نسبت حسابگری خدا باقی میمانند.