وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ
و [به پیامبر] گفتند دلهای ما نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در پوششهایی است8 [=رغبتی به آن در خود احساس نمیکنیم] و در گوشهای ما سنگینی است9 و بین ما و تو پردهای است،10 پس تو کار خود کن که ما کننده کار خویشیم.11
8- «اکّنه» جمع «کِن» به معنی غلاف و ساتر است که چیزی را بپوشاند و احاطه کند. همچون پرده تیره و ضخیم که مانع تابش نور خورشید به اتاق میگردد. آنچه دل منکران را از فهم حقایق توحیدی باز میدارد، اعتقادات خرافی آباء و اجدادی است که همچون غلافی زنگار بر قلب آنان بسته و آینه دلشان را تیره کرده است. این همان تعبیری است که در آیه 14 سوره مطففین (83:14) آمده است: «کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» [چنین نیست، بلکه تبهکاریهای آنها بر دلشان زنگار بسته، چنین نیست، بیتردید آنها در آن روز از پروردگارشان در حجاباند].
9- وقار سنگینی است و «وِقْر» به سنگینی گوش گفته میشود، مؤمن حقایق را به سبکی نسیم میپذیرد و منکر، آنرا بار سنگینی بر دوش درک و فهمش احساس میکند. کسی که گوش سنگین دارد، خود را از منبع صوت بسیار دور تصور میکند. این تمثیلی است از دور بودن ذهن منکران به ندای دعوت ربوبی.
10- حجاب همان پرده و پوشش است، وقتی دنیاپرستی بر دل حاکم گردد، معیار متفاوت میشود و ارزشها واژگونه میگردد. در اینصورت زیباییها زشت و زشتی زیبا جلوه میکند.
11- در اینجا به جای نفعَل، «فَاعْمَل» آمده است که دلالت بر وضع حال و کننده بودن چنین کاری دارد. مشکل اصلی منکران به دلیل حجاب و پرده دلهاشان، بشر بودن کسی بوده که چنین سخنان شگفتآوری در نفی خدایان متعدّد و شفاعت آنان و نیز رستاخیز و زنده شدن مردگان در آخرت مطرح میکرده است. تعجب آنان را قرآن بارها نقل کرده است. از جمله: ص 4 (38:4) و 5، ق 2 (50:2) و 3، رعد 5 (13:5) و یونس 2 (10:2) .