وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ

و [اما یهودیان و مسیحیان] گروه گروه نشدند، مگر پس از آگاه شدن26 [=اختلافشان آگاهانه بود نه از روی بی‌خبری. چرا و چگونه!؟] به خاطر خوی برتری‌جویی27 [=رقابت در جاه و مقام] و اگر کلمه‌ای [=مهلت و مکانیسم تعویق عذاب در عمر دنیایی] نبود، که از سوی پروردگارت، تا زمانی معین [پایان عمر، بر مکانیسم علت و معلولی در بازتاب فوری اعمال] پیشی گرفته است،28 میان ایشان [بی‌درنگ] اجرای حکم می‌شد [=عذاب می‌شدند]، و هر آینه کسانی که پس از آنها [=نسل‌های اولیه اهل کتاب] وارث کتاب [تورات و انجیل شدند] درباره آن سخت در شک و تردیداند.

26- آیات بسیاری در قرآن [از جمله: هود 110 (11:110) ، فصلت 45 (41:45) ، سجده 25 (32:25) ، آل‌عمران 19 (3:19) و...] در مورد اختلافات قوم بنی‌اسرائیل پس از نجات از شرّ فرعون سخن گفته و تأکید کرده است که این اختلافات از تورات و ناآگاهی و بی‌خبری نسبت به شریعت نبوده است، بلکه اتفاقاً پس از علم و آگاهی [آل‌عمران 19 (3:19) ، شوری 14 (42:14) ، و جاثیه 17 (45:17) ] و دریافت «بینات» [آل‌عمران 105 (3:105) و بقره 213 (2:213) ] به خاطر خوی «بغی»، یعنی زیاده خواهی و رقابت بر سر مال و موقعیت پدید آمده است.
این سؤال در زمان ما نیز همواره مطرح می‌شود که چگونه کسانی که یک عمر درس دین خوانده‌اند، آن را به راحتی قربانی منافع دنیایی خود می‌کنند!؟ اکثر مردم چنین می‌پندارند که دین همچون فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافیاست که دانستنش الزاماً پایبندی به دنبال آورد. آنها با این پندار عملا گرایش به خیر و شرّ و جاذبه دوگانه رحمن و شیطان و اختیار و انتخاب آدمی را نادیده می‌گیرند. در حالی که دین قانونی بیش نیست که همچون قوانین بشری، تنها با تمکین به اصول آن تأثیر می‌کند.

27- «بغی» طلب کردن چیزی با تمایل و تجاوز از حدّ است. باغی بودن در مصرف محرمات، تمایل نشان دادن به خوردن و سوء استفاده از جواز شرعی در موارد اضطرار است.

28- سراسر جهان را نظمی فرا گرفته که کوچکترین خلاف قانون را برنمی‌تابد و بی‌درنگ آن را دفع و طرد می‌کند، به استثنای انسان که به دلیل موهبت اختیار و مهلت و مدتی که خداوند به این وجود عنایت کرده، عکس‌العمل و بازتاب رفتار منفی او تا روز قیامت به تعویق می‌افتد. این مکانیسم را قرآن در آیات متعددی، «کلمه پیشی گرفته» [کلمه سبقت من ربک]، یا کلمه جداکننده [کلمه الفصل] نامیده است [یونس 19 (10:19) ، هود 110 (11:110) ، طه 129 (20:129) ، فصلت 45 (41:45) ، شوری 14 (42:14) و 21 (42:21) ].