وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ

و هر آنکه از یاد [خدای] رحمان چشم دل فرو پوشد،36 شیطانی [=مشغولیتی] برای او جایگزین سازیم37 که همواره همنشینش باشد.

36- «یَعْش» از ریشه عَشَوَ [ضعف بینایی] است و به ابتدای شب تا وقت نماز که نیمه تاریک است عشاء گفته می‌شود. اما یَعْشی چون به صورت فعل آمده است، معنای روی گردانی و ندیده گرفتن دارد.
«نُقَیِّض» از ریشه «قَیض»، شکافتن مانع و محافظ است و دلالت بر مسلط کردن چیزی بر کسی می‌کند، این کلمه به پوست محکم تخم مرغ نیز گفته می‌شود. از این تشبیه شاید بتوان گفت کسی که حریم و حدود الهی را، که پوسته محافظ او در برابر شیطان است، می‌شکافد، شیطان صفتانی گِرد او را می‌گیرند و همچون پوسته‌ای شیطانی شخص را محاصره می‌کنند. در آیه 25 سوره فصلت (41:25) نیز آمده است: و ما برای آنها [دشمنان خدا] هم‌نشینانی گردآوریم که رفتار حال و گذشته‌شان را برای آنان خوب جلوه می‌دهند... «وَقَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ...».

37- ضمیر «نا» [در: نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا]، که به جای ضمیر متکلّم وحده آمده است، نقش نظامات و قوانین علت و معلولی خداوند را نشان می‌دهد که به طور طبیعی روی گردانی از خدا و بی‌رغبتی نسبت به رحمانیّت را زمینه ساز جایگزینی انگیزه‌ها و آرمان‌های شیطانی می‌سازد. دل آدمی نمی‌تواند خالی از آمال و آرزوها باشد، وقتی خدا غایب شد، شیطان حاضر می‌گردد.