فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

پس هنگامی که ما را متأسف [=نومید از هدایت‌شان] کردند،58 [از صحنه حیات] دفع و طردشان کردیم،59 پس همگی‌شان را [در همان نیل که مایه خرّمی و حیات‌شان بود] غرق کردیم.

58- مترجمان قرآن کلمه «آسَفُونَا» را به خشم آوردن معنا کرده‌اند. اما خشم با تأسف تفاوت دارد، هر چند می‌تواند همراه آن باشد [مثل: رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا- اعراف 150 (7:150) و طه 86 (20:86) ]. تأسف نومید شدن از کسی یا چیزی است که بر آن بسیار امید و آرزو وجود داشته است، همچون فراق یعقوب در غم یوسف [وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ- یوسف 84 (12:84) ] و نیز تأسفِ در حدّ جان باختن پیامبر اسلام(ص) از ایمان نیاوردن منکران قریش [فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا- کهف 6 (18:6) ]

59- انتقام از ریشه «نَقَمَ»، همانطور که قبلا گفته شده، انکار چیزی یا کسی با دفع و طرد زبانی یا عملی است و دلالت بر نوعی پس زدن و راه ندادن [به درون سیستم] می‌کند. همچنانکه در مدرسه کسانی را که حداقل شرایط ارتقاء را کسب نکرده باشند پس می‌زنند و رَد می‌کنند.