أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَّحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ

کسانی که کارهای زشت کردند26 آیا می‌پندارند ما آنها را [با چنین دستاوردی از تباهی] همانند کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند قرار می‌دهیم؛ [به گونه‌ای که] زندگی و مرگشان یکسان خواهد بود!؟27 چه بد داوری می‌کنند!28

26- در این آیه به جای: یعملون، یفعلون، یکسبون و مشابه آن، جمله: «الَّذِینَ اجْتَرَحُوا» آمده است. «اجْتَرَحُوا» از ریشه «جَرحْ» و جراحت، همان زخم است [مائده 45 (5:45) ]. سگ شکاری را نیز، که صید مجروح را با دندان می‌گیرد، «جوارح» [جمع جارحه] می‌نامند [مائده 4 (5:4) ]. دست و پای انسان هم که چیزی را کسب می‌کنند جوارح نامیده می‌شوند. با این مقدمات، در جمله‌ «الَّذِینَ اجْتَرَحُوا»، که در باب افتعال [پذیرش فعل] آمده، نوعی تمایل و آمادگی برای به چنگ آوردن منافع شخصی دیگران احساس می‌شود.

27- «مَمَات» به مرگ یا زمان مرگ گفته می‌شود. لغت متروکه و فراموش شده را نیز مُمات می‌گویند. این لفظ دو بار دیگر در قرآن و همواره با حیات آمده است: اسراء 75 (17:75) - «...ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَضِعْفَ الْمَمَات...»، انعام 162 (6:162) - «...وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین». درست است که آدمی از نظر جسمی می‌میرد و به انتها می‌رسد، اما آثار اعمال نیک و بدش هستی یافته و تا ابد ادامه می‌یابد، بنابراین نیکان و بدان نه در زندگی‌شان یکسان‌اند و نه پس از مرگشان.

28- در نقد داوری گمراهان در قرآن سه بار جمله «فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون» آمده است [یونس 35 (10:35) ، صافات 154 (37:154) و قلم 36 (68:36) ] و چهار بار جمله «سَاءَ مَا یَحْکُمُون» [انعام 136 (6:136) ، نحل 59 (16:59) ، عنکبوت 4 (29:4) و جاثیه 21 (45:21) ]. آیه 4 عنکبوت نیز در مذمّت «الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ» می‌باشد.