وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
و [نیز] در آمد و رفت شب و روز7 و هر آنچه از رزقی که خدا از آسمان فرو فرستاده8 و به لطف آن زمین را پس از مرگش [در زمستان] زنده کرده، و نیز در گرداندن بادها9 [=حرکت گردشی آن] نشانههایی است برای مردمی که تعقّل میکنند.10
7- «اختلاف» در باب افتعال، از ریشه «خلف»، نوعی فعل پذیری و آمادگی قبول را میرساند. یعنی شب و روز، لازم و ملزوم و پذیرای یکدیگر هستند. میدانیم از همین دوگانگی است که انبساط و انقباض و جابهجایی جریان هوا، یعنی باد پدید میآید و باد نیز ابرها را به حرکت درمیآورند و موجب ریزش باران میگردند. باد نیز اگر حالت گردشی و مدار مانند «تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ» نداشت، هرگز توزیع باران عملی نمیشد.
8- رزقی که از آسمان بر زمین میبارد، منحصر به باران نیست، گرما و نور مرئی خورشید و سایر پرتوهای مفید آن نیز رزق بشر و سایر موجودات زمینی محسوب میشوند.
9- فعل «تصریف» در قرآن دو بار به جریان گردش باد نسبت داده شده، 4 بار نیز به تنوع موضوعات و مطالب قرآن، متناسب با تنوع ذوقیات و عقول آدمیان [اسراء 41 (17:41) و 89 (17:89) ، کهف 54 (18:54) ، طه 113 (20:113) ]، پنج بار هم به «تصریف الایات» [احقاف 27 (46:27) ، انعام 46 (6:46) و 65 (6:65) و 105 (6:105) ، اعراف 58 (7:58) ] که جامعیت به مراتب بیشتری دارد.
10- «یَعْقِلُون» نیز همچون یوقنون فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور میکند، بنابراین ترجمه «عاقلان» یا «اهل خرد» و خردمندان معادل کاملی نیست. خود «عقل» نیز در بُعد ذهنی، یعنی اندیشیدنِ صِرف خلاصه نمیشود. عقل به فرمایش حضرت علی(ع) [در نامه 31 نهج البلاغه] حفظ تجربههاست. با تفکر در امور «علم» حاصل میشود و کاربرد علم [از تئوری یا تجربه عملی] در زندگی تعقّل میباشد. پس عاقل کسی است که به علمش عمل میکند. چنین معنایی البته با فهم امروزی ما از عقل فلسفی که فرسنگها از سرچشمه اولیه وحی فاصله گرفته است فرق دارد.