وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُـولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
و [برخلاف این گروه] آن کس که به پدر و مادرش گفت: وای بر شما!22 آیا مرا وعده میدهید که [در روز رستاخیز از گور] بیرون آورده میشوم، حال آن که قبل از من نسلهای فراوانی رفتهاند [و بازنگشتهاند]؟ و آن دو به درگاه خدا استغاثه میکنند23 و [میگویند:] وای بر تو، باور کن که وعده خدا مسلماً راست است! و پاسخ میدهد: این [وعده]ها جز افسانههای پیشین نیست!24
22- لفظ «اُف» بیانگر نوعی انکار و بیزاری تحقیرآمیز از اندیشه و عمل دیگری است. آیه 23 اسراء (17:23) نیز در همین موضوع است: «...فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا». آیه 67 انبیاء (21:67) نیز در بیان اعلام بیزاری از اندیشه و عمل انحرافی دیگری است: «أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَفَلا تَعْقِلُون».
23- «استغاثه» در باب استفعال، از ریشه «غیث» [باران] است. اما برای باران واژههای دیگری نیز همچون: وابل، مطر، عارض، طل... در قرآن آمده است. غیث به باران حیات بخشی گفته میشود که پس از تشنگی طولانی زمین و نومیدی شدید نازل شده باشد. خدا را با جمله: «یا غیاث المستغعثین» ندا کردن در شرایطی است که امید به خشکی و خستگی رسیده و باران رحمت خدا را طلب میکند.
24- اساطیر، از ریشه سَطَرَ [خط و نوشته]، 9 بار در قرآن تکرار شده که همواره به شکل «اساطیر الاولین» است. منظور قصهها و نوشتههای بیاساس و باطل سینه به سینه نقل گشته نسلهای گذشته است و ظاهراً با کلمه لاتین Story در معنا مشترک میباشد.