وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

و همانا ما چنان امکاناتی [=میدان عمل و اقتداری در زمینه‌هایی] به آنها بخشیده بودیم که شما [اهل مکه] را چنان تمکّن نداده‌ایم39 و برای آنها [ابزار شناخت] گوش و چشم و دلی [=عقلی] قرار داده بودیم40 [تا اندیشه کنند]، اما چون با عناد و لجبازی با آیات خدا برخورد می‌کردند،41 نه گوش آنها [که باید سخن حق می‌شنید]، نه چشمشان [که باید بصیرت می‌یافت] و نه دل آنان [که باید عبرت می‌گرفت] سودی برایشان نبخشید و [سرانجام] همان [عذابی] که یکسره به [انکار و] استهزاء می‌گرفتند دامن‌گیرشان شد [=بر آنان تحقّق یافت].42

39- فعل «نُمَکِّنَ»، از ریشه «مَکَنَ» معنای قدرت و تسلط و دسترسی یافتن به «امکانات» برای رسیدن به خواسته‌ها می‌باشد. بیش از همه سوره‌ها، این کلمه در سوره یوسف آمده است. یوسف را برادران در چاه، و زلیخا او را به زندان انداخت تا در تبعید و تنگنا قرارش داده و دست و بالش را ببندند، اما خدا با رساندنش به بالاترین مقامات حکومتی، حداکثر «امکانات و میدان عمل» را در اختیار او گذاشت. «...وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ...» [یوسف 21 (12:21) ].

40- قرآن 7 بار این ابزار شناخت را در کنار هم ذکر کرده است [نحل 78 (16:78) ، اسراء 36 (17:36) ، مؤمنون 78 (23:78) ، سجده 9 (32:9) ، ملک 23 (67:23) ، و احقاف 26 (46:26) ]. منظور از فؤاد، ظاهراً همان قلب یا مرکز و ستادی است که اطلاعات دریافت شده از دو ابزار چشم و گوش را پردازش و از آن برداشت می‌کند. در ترکیب سه‌گانه ابزار شناخت، به استثنای آیه 36 سوره اسراء (17:36) که از پاسخگو بودن این سه عنصر نزد خدا سخن گفته، و هر سه مفرد به کار رفته‌اند، در بقیه موارد همواره سمع مفرد، و دو مورد دیگر به صورت جمع [ابصار و افئده] به کار رفته‌اند. سمع که معنای فهمیدن اقوال دارد، هرگز در قرآن به صورت جمع نیامده است. در ضمن، ترتیب ذکر این سه وسیله هم قابل توجه است؛ شنوائی قبل از تولد به کار می‌افتد و جنین در رحم مادر صدای او و اصوات بیرون را تا حدودی می‌شنود، چشم نوزاد [ابصار] مدتی پس از تولد و به تدریج می‌بیند، فؤاد او که دلالت بر عقل و ادراک و نیروی تجزیه و تحلیل می‌کند، هنگام بلوغ به بهره‌وری می‌رسد.

41- جحود، انکاری آگاهانه توأم با ستم و سرکشی است [نمل 14 (27:14) - وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا...]. این کلمه 12 بار در قرآن آمده که به استثنای یکبار [نحل 17 (16:17) ]، همواره جحود در برابر آیات خدا به کار رفته است.

42- «حاق» از ریشه «حَقَّ»، تحقق یافتن و صورت واقعی پیدا کردن هشدارهائی است که در دنیا داده می‌شدند.