وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ

و [به یاد آور] آنگاه که تنی چند از جنّیان46 [=مردمان ناشناخته] را متوجه تو ساختیم47 تا قرآن را بشنوند! پس چون نزد آن [رسول و تلاوت قرآن] حضور یافتند، [به یکدیگر] گفتند: خاموش باشید [=سکوت!] پس چون [تلاوت قرآن] تمام شد، به [عزم و انگیزه] آگاهی‌بخشی به سوی قوم خود بازگشتند.

46- آیات ابتدای سوره جن نیز به این تجربه آشنایی بیگانگان با قرآن اشاره شده که برای فهم بهتر آیات لازم است به آن مراجعه شود.
قرآن با احکامی که درباره: ارث، ازدواج، طلاق، جنگ، صلح، معاملات و امثالهم دارد، کتاب هدایت انسان‌ها می‌باشد. به تصریح قرآن، اگر در زمین فرشتگانی زندگی می‌کردند، خداوند رسولی از جنس خودشان برای هدایت آنان می‌فرستاد. در این آیه نیز اگر جنیان غیر از انسانهای غریبه بودند، این سؤال مطرح می‌شود که آیا برای خدا ممکن نبود از جنس خودشان رسولی برای آنها بفرستد؟ ر.ک. به نوشته «جن و انس» از همین قلم.

47- «صرف» برگرداندن از حالی و کاری به حال و کار دیگری و «انصراف» برگشتن است. از جمله «وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا...» معلوم می‌شود جمعی با اطلاع یافتن از قرآن، از مکان یا محیط فکری و باورهای آباء و اجداد خود و به انگیزه ایمانی از شرایط گمراه کننده منصرف شده و رو به سوی حقیقت برده بودند. نسبت دادن این عمل به خدا با ضمیر متکلم مع‌الغیر، دست اندرکاری عوامل متعددی را در مشیّت خدا نشان می‌دهد.