فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ

پس [ای پیامبر، در برابر انکار آنها] شکیبایی پیشه کن، همانگونه که رسولان با اراده شکیبایی پیشه کردند53 و برای [کیفر] آنان طلبِ شتاب مکن. روزی که آنچه را که بیم داده می‌شوند ببینند، [می‌پندارند] گویی جز پاسی از روز [در عمر دنیایی] درنگ نکرده‌اند.54 [این هشدارها] پیام رسایی است [برای همه مردم]، آیا جز حرمت شکنان هلاک می‌شوند؟55

53- معنای عهد، پایبندی به پیمانی است که با کسی بسته می‌شود. آنچه در عهد، تعهد و معاهده اهمیت دارد، همین مراعات مستمری است که باید حفظ شود. این که «أُولُوا الْعَزْمِ» از پیامبران چه کسانی بودند، از این عنوان، که تنها یک بار در قرآن آمده، نمی‌توان به نتیجه رسید، اما از آیه 45 سوره ص (38:45) «وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَار» می‌توان، به عنوان نمونه، به ابراهیم، اسحق و یعقوب، به عنوان نیرومندانِ بر نفس خویش «أُولِی الْأَیْدِی»، و از آیه 17 سوره ص (38:17) «اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» به داود پیامبرِ صبور اشاره کرد.

54- «لَبَث» درنگ کردن و توقف زندگی عادی در کُمون [همچون دانه در خاک، خواب زمستانی حیوانات، خواب اصحاب کهف یا خواب پس از مرگ] می‌باشد که با برانگیختگی و تحریکی مجدداً به حیات و حرکت باز می‌گردد.
زمان و مکان [Time & Space] اموری کاملا نسبی و تابع درک و فهم ما و احساسی است که در خوشی و ناخوشی و خواب و بیداری داریم. همچنانکه احساس ما از سرعت هواپیما هنگام بلند شدن و نشستن، با هنگام پرواز در اوج آسمان به کلی متفاوت است و حرکت آن را میلیمتری یا متوقف می‌بینیم. ما اسیر در زمان و مکان و خدا خالق هر دو، اول و آخر و ظاهر و باطن است. گویا در قیامت با کنار رفتن پرده‌های نسبیت، دید آدمی نسبت به زمانی که گذشته عوض می‌شود و همچون اصحاب کهف که 300 سال را ساعاتی تصور کردند، مدت مرگی را که ممکن است میلیونها سال گذشته باشد، ساعتی از روز یا شب تصور می‌کنند!

55- از استثنایی که در انتهای این آیه آمده، آشکارا معلوم می‌شود هلاکت و انقراض اقوام متعدد در طول تاریخ تنها بر خروجشان از قوانین و نظامات عالم و حریم و حدود و حقوق تعیین شده توسط آفریدگار [معنای اصلی فسق] ارتباط داشته و نسبت دادن آن به خدا، ناشی از علت‌العلل و مسبّب‌الاسباب بودن خدا و جریان یافتن نظامات و قوانین عالم از قضا و قدر و مشیّت اوست.