الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ

کسانی که کفر ورزیدند2 و [مردم را] از راه خدا [=یکتا پرستی] بازداشتند، [خدا نیز] تلاش‌ هایشان را به تباهی کشاند.3

1- نام این سوره از آیه دوم آن برگرفته شده است. از نظر آماری، در حالی که نام موسی(ع) 136 بار، عیسی مسیح(ع) و مریم(س) [جمعاً] 70 بار، ابراهیم(ع) 69 بار، نوح(ع) 43 بار و... در قرآن آمده، تکرار فقط چهار بار نام محمد(ص) در کتابی که خود دریافت کننده آن بوده است، سؤال برانگیز می‌نماید! آیا این نکته غیرعادی به دلیل جامعیّت پیام‌های آن برای کلّ بشریّت است یا تدبیری است برای پرهیز دادن پیروان پیامبر از غلّو درباره شخصیت ایشان [آنچنان که در مسیحیت رخ داد] و یا عنایت و حکمتی دیگر در کار بوده است؟
اگر نام مبارک آن پیامبر در قرآن کمتر آمده، در عوض به «نبوّت» و «رسالت» او به وفور در کتاب خدا اشاره شده و نقش بی‌نظیر آن «نبیّ رحمهٌ للعالمین» بسیار به نگارش آمده است. در این سوره نام محمّد در ارتباط با سیاست و تدبیرِ جامعه، فرماندهی سپاه در برابر دشمنِ حق‌ستیز و امور مردمی مطرح شده و در سه مورد دیگر [آل‌عمران 144، احزاب 40 و فتح 29] نیز جنبه‌های بشری [مرگ و حیات، پدر بودن، استواری در برابر دشمن و...] عنوان شده است.
سوره «محمّد» در اولین سال هجرت، در آغاز تشکیل جامعه نمونه ایمانی در شهر پیامبر [مدینه النّبی] نازل شده و مضامین آن در ارتباط با مبرم‌ترین وظایف مهاجرین و انصار و حساس‌ترین نیازهای جامعه نوین توحیدی در این نقطه عطف تاریخی می‌باشد. جمع قلیلی که به دلیل شکنجه و آزار مشرکین ناگزیر به ترک وطن و مهاجرت مخفیانه به مدینه شده بودند، اینک باید در برابر انبوه دشمنانی که کمر به نابودی آنان بسته‌اند با تمام وجود دفاع کنند. از این روی سیاق این سوره «سِبقه» آماده‌سازی برای نبرد دفاعی و قاطعیت و شدّت عمل در برابر متجاوزان دارد.

2- در زمان ما کسانی که با تاریخ اسلام و فرهنگ قرآن آشنایی کامل ندارند، ممکن است عنوان «کافران» را معادل مردم ناباور به دین، لائیک‌ها و دگراندیشان امروزی تصور کنند، در حالی که این عنوان، بیش از آنکه جنبه نظری و عقیدتی داشته باشد، جنبه عملی داشته و به مخالفت و دشمنی جدی آنها برای مبارزه با آیین یکتاپرستی و دفاع از پرستش بُت‌ها ارتباط دارد. بنابراین «الَّذِینَ کَفَرُوا» را باید جبهه دشمن و کافر حَربی نه حِزبی! و غربی تلقی کرد.

3- هدایت و ضلالت را اغلب راهنمایی و گمراهی ترجمه می‌کنند، اما «هدایت»، «ایصال بالمقصود» یعنی رهبری و رساندن شخص به هدف ایمانی است، و «اضلال» به حال خود رها کردن در بیراهه و به تباهی کشیده شدن طبیعی تلاش‌ها می‌باشد.
از آنجایی که محور این سوره بر رویارویی دو جبهه کفر و ایمان و عملکرد آنان قرار دارد، علاوه بر آن که مشتقات دو کلمه کفر و ایمان به طور مساوی هرکدام 10 بار در این سوره تکرار شده، ضمایر مخاطب «آنها»، «شما» و «او» [پیامبر] نیز، با وجود کوتاهی سوره [38 آیه] یک صد بار تکرار شده است [هُم 64 بار، کُم 25 بار، انتم 5 بار، ک 4 بار، ها 2 بار]. عملکرد کافران با ضمیر «هُم» در سه چهارم ابتدای سوره و عملکرد مؤمنان در ربع انتهایی سوره آمده است.