فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ
پس بدان که بیگمان هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست و برای [آثار و عوارض] گناه خویش35 و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه که خدا رفت و آمد و قرار گرفتن شما را میداند.36
35- معنای اصلی «ذنب»، دُم یا دنباله و یا عوارض و عقوبتی است که در پی و عقب گناه میآید. اگر به گناه ذنب گفته شده، به خاطر همین پیامدهای ناگوار آن در دنیا و آخرت میباشد. نسبت دادن ذنب [گناه] به پیامبر، جای تأمل و بررسی جدّی دارد؛ در مقام تشبیه، پیامبران را میتوان فرزندان بالغ و رشد یافته جوامع بشری شمرد. انتظار والدین از فرزندان، به نسبت سن و سال و رشد و بلوغ آنها کاملا تفاوت میکند؛ از اطفال خردسال انتظار چندانی نمیرود و خطاهای آنان را به دیده اغماض نگریسته میشود، این انتظار به تدریج با رشد سنی بیشتر میگردد. وقتی به سن بلوغ میرسند و پا به دانشگاه یا تجربه کاری میگذارند، نه تنها توقع خلاف و خطایی از آنها نمیرود، بلکه به کمتوجهیها و نقصان خدمات و محبتهاشان ایراد گرفته میشود.
انتظار خداوند از پیامبران به مراتب بیش از سایر بندگان است. بنابراین هر چند آنان هرگز نافرمانی و گناه دانسته و عمدی نمیکردند، اما به مصداق: «حسنات الابرار سیئات المقربین» [نیکوکاریهای نیکان برای مقربان گناه محسوب میشود]، هرگونه ترک اُولی [ترجیح کار آسانتر]، تعجیل و یا بیتوجهی مختصر آنان ذنب محسوب میشده است و این مطلب به وفور در قرآن در مورد پیامبران دیده میشود. و اصولا لحن قرآن درباره انبیاء، بیش از تمجید و تجلیل و تعظیم، حالت تذکر، تنبیه، و در مواردی توبیخ دارد!
در مورد رسول مکرم اسلام علاوه بر این سوره، در هفت سوره دیگر به آن رسول، به رغم مقام عظیمش، امر به استغفار شده است [محمد 19 (47:19) ، مؤمنین 118 (23:118) ، تحریم 8 (66:8) ، نساء 106 (4:106) ، غافر 55 (40:55) ، و نصر 3 (110:3) ]. علاوه بر آن، هشدارهای دیگر نظیر: «عَفَا اللهُ عَنْک...» [توبه 43 (9:43) ]، «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَک...» [تحریم 1 (66:1) ]، «...فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِین» [انعام 35 (6:35) ]، «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ...» [احزاب 1 (33:1) ] و... دلالت بر توجه ویژه خداوند به آن حضرت برای رشد و کمال و پاکی بیشتر میکند.
36- «مُتَقَلَّب» اسم مکان تقلّب، به معنای آمد و رفت و تحرکات روزانه زندگی، و «مثوی» محل آرام و قرار شب است و نیز خانه و مکان استراحت یا جایگاه ابدی گناهکاران. از 14 باری که کلمه «مثوی» در قرآن آمده، 10 مورد آن به جهنم اختصاص یافته است.