فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
پس چگونه خواهد بود [=چه حالی خواهند داشت] آنگاه که فرشتگان جانشان بستانند،48 رویکردها[ی به باطل] و پشت کردنهای آنان [به حق] را به حساب آورند49 [=نوع مرگشان تابع زندگی آنها خواهد بود].
48- نحوه جان ستاندن ملک الموت از بندگان را قرآن برحسب کارنامه کسی که جانش گرفته میشود، در سورههای متعددی آورده است. ن ک به: انعام 61 (6:61) ، اعراف 37 (7:37) ، انفال 50 (8:50) ، نحل 28 (16:28) و 32 (16:32) ، سجده 11 (32:11) و محمّد 27 (47:27) .
مرگ را وفات و میراندن را توفیه میگویند که اخذ کردن تمام و کمال جان است. خواب شبانه روزی را که به نوعی هوش و حواس ظاهری خود را از دست میدهیم و همچون مردگان به خواب میرویم، قرآن توفیه نامیده است [انعام 42 (6:42) ].
49- زدن فرشتگان به رویها و پشتها [وجوه و ادبار] علاوه بر این آیه، در آیه 50 سوره انفال (8:50) نیز آمده است. در فرهنگ قرآن، وجوه، نماد توجه و روی آوردن به چیزی، و ادبار، پشت کردن و بیرغبتی به آن است، وگرنه چهره و پشت آدمی گناهی ندارند که مضروب واقع شوند! تشبیه امور معنوی و مجازی به امور مادی و حقیقیِ قابل فهم مردم در همه زبانها امری عادی است. آیه 22 بر همین فرار و پشت کردن به دشمن اشاره شده است « فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ».
اما معنای ضَرَبَ الزاماً زدن نیست، این فعل برحسب مورد و حرف اضافهای که پس از آن میآید، معنای متفاوتی پیدا میکند؛ 29 بار در قرآن از «ضرب المثل» سخن گفته است، بدیهی است منظور از مثال زدن، برخورد فیزیکی نیست، ضَرَبَ وقتی با «فی» میآید، معنای گام نهادن در زمین میدهد [6 آیه]، با حرف «علی» معنای مسلط و مشرف کردن دارد، با حرف «عن»، معنای انصراف میدهد [زخرف 5 (43:5) ]، با حرف «ب» [مثل: فاضرب به] چیزی را بر چیزی زدن [مثل عصا بر زمین]، مخلوط کردن یا به حساب آن گذاشتن است، با حرف لام [مثل: واضرب لهم طریقا] رهگشایی و آموزش است. بدون هیچ حرف اضافه، ضربه زدن و عقوبت و کیفر، یا مطرح کردن میباشد [مثل: کذلک یضرب الله الحق والباطل].