فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ
پس اگر با کسانی که کفر ورزیدند رو در رو شدید،7 [نترسید و فرار نکنید، بلکه راه دفع تجاوز آنها] زدن گردن [متجاوزان است] تا زمینگیرشان سازید،8 آنگاه بند [اسیران جنگی] را محکم کنید،9 سپس [از موضع قدرت و یکجانبه] آزادشان کنید10 و یا با فدیه11 [=غرامت جنگی؛ رهاشان سازید]. تا سنگینی جنگ فروکش کند.12 چنین است [شیوه مقابله با متجاوزان] و اگر خدا میخواست، [خودش] از شرّ آنها نجاتتان میداد،13 ولی میخواهد شما را [در مناسبات و مقابله] با یکدیگر پالایش و پرورش دهد14 و [مطمئن باشید] کسانی که در راه خدا کشته شدند، هرگز [خدا] اعمالشان را نادیده و بینتیجه نخواهد گذاشت.15
7- «لَقِیتُمُ» از ریشه «لَقِیَ» مثل ملاقات و تلاقی، رو به رو شدن و برخورد با دیگری است. در اینجا منظور برخورد نظامی و مواجه شدن با سپاه دشمن است. فعل «لَقِیتُمُ» به همین معنا در انفال 15 (8:15) و 45 (8:45) نیز آمده است. اِلْتِقَاء [در باب افتعال] هم ناظر به برخورد دو سپاه است [رک به آلعمران 155 (3:155) و 161 (3:161) ، انفال 41 (8:41) و 44 (8:44) ].
8- کلمه «ثَخِنَ» علاوه بر این سوره، در آیه 67 سوره انفال (8:67) نیز آمده است. در زبان عربی وقتی مایعی [مثل شیره] غلیظ شود و از جریان بماند، همین واژه را به کار میبرند. در جنگ نیز، ضربه کاری زدن به دشمن متجاوز، زمینگیر ساختن آن و ممانعت از گسترش تجاوز را «اِثخان» میگویند، نه اطفاء آتش خشم از طریق خونریزی و کشتار.
9- «وثاق» بندی است که بار را بر پشت مَرکب میبندند تا سقوط نکند، یا ریسمانی که اسیران را میبستند تا فرار نکنند. «مِیثَاق» نیز در معنای مجازی، عهد و پیمانی دوطرفه است که باید آن را در تعهد گرفت و پاسداری کرد تا نقض نشود.
10- منّت از ریشه «مَنّ»، نعمت بزرگی است که موجب رفع مشکلات و پریشانی فرد یا جامعه گرفتار میشود. چه مادّی، چه غیر مادّی. آزاد کردن اسیر را از این منظر قرآن منّت شمرده است [محمد 4 (47:4) ، ص 39 (38:39) ]. از نامهای نیکوی خدا منّان است که بر بیکرانی نعمتهای رهاییبخش او نسبت به بندگان در انواع گرفتاریها حکایت میکند.
11- «فِدَاءً» پرداخت غرامت جنگی و نوعی عوض گرفتن و جایگزین مادّی است. مبادله اسیران نیز در شرایطی تعویض به شمار میرود.
12- در این آیه به وضوح نشان داده میشود که هدف از شدت عمل در جبهه جنگ و ضربه کاری به متجاوزین، نه برای تحمیل اسلام و توسعه متصرفات و قتل و غارت غیر مسلمانان، بلکه برای خاتمه دادن به جنگ و خاموش کردن آتش آن است. اسیر گرفتن نیز نه برای بردهگیری، بلکه برای آزاد کردن آنان از موضع قدرت و احسان، و فدیه، برای مبادله اسیران یا آزادی آنان با دریافت غرامت از کسانش بوده است.
13- در جمله «لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ»، انتصار را انتقام گرفتن ترجمه کردهاند، اما انتصار از نصر [یاری] است که چون با حرف «مِن» متعدّی شده، معنای نجات و غلبه میدهد، یعنی خدا میتوانست خودش شما را از شرّ آنها خلاص کند.
14- بسیاری از مترجمین کلمه «ابتلاء» را آزمون و سنجش معنا کردهاند. اما خدا نیازی به آزمون بندگان و کسب اطلاع از نتیجه آن ندارد، ابتلاء و فتنه کوره آبدیده شدن و تحقّق یافتن استعدادها و گوهرهای نهان در وجود آدمی است.
15- گُم شدن سعی و تلاش آدمی در زندگی [ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا]، به نتیجه نرسیدن آن است. درست است که دنیاداران به داراییهای کلان میرسند و از لذّات دنیا ارضاء و اشباع میشوند، ولی همه این تمتّعات موقت و منقطع و مصرفی است و همچون گرد هوا گُم میگردد [فرقان 23 (25:23) ، ابراهیم 18 (14:18) ].