إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا
بیتردید ما [راه رسیدن به] پیروزی آشکاری را برای تو گشودیم.2
1- برای پیروزی واژههای مختلفی همچون: غلبه، ظفر، ظهور [چیره شدن]، فتح و... در قرآن آمده است که هر کدام مفهوم ویژه خود را دارند. اما معنای اصلی فتح گشایش است.
خداوند فتّاح، یعنی گشاینده گِره مشکلات است، کلید نیز که گشاینده قفل است مفتاح نامیده میشود. پیروزی در جنگ را هم که مانع و مزاحمت دشمن را دفع و رفع میکند، فتح میگویند، اما در این سوره «صلح حُدیبیه» را، که کلید بسیاری از محدودیتهای مسلمانان در آن دوران سخت بود، فتح نامیده است، آن هم «فتح المبین»!
کاش این سیاست حکیمانه و داهیانه پیامبر عبرتی برای سیاستمداران سخت سر و خشونت طلب روزگار ما گردد. شناخت شرایط تاریخی و شأن نزول این سوره برای فهم آیات آن بسیار مهم و ضروری است.
2- ضمیر «ما» در این آیه دلالت بر نقش خدا، فرشتگان و بندگان مجاهدش در تحقق این پیروزی [با پیروی از نظامات الهی] میکند؛ و گرنه مشیّت خدا چنین نبوده است که رسولان را بدون تلاش خودِ آنها و پیروانشان به پیروزی برساند [برای توضیح بیشتر به نوشته: «من، ما، و او در کلام خدا» از همین قلم مراجعه نمایید].
نقش پیامبر و مؤمنین روشن است، نقش نیروهای غیبی [جنود السموات و الارض] را در آیات 4 و 7 همین سوره میبینید. پیوستن همه این عوامل ذیل مشیّت خدا، عنوان «ما» را تشکیل میدهد. و گرنه میفرمود: انی فتحت لک فتحاً مبینا! البته برخی به قیاس بشری، آنچنان که پادشاهان با ضمیر «ما» سخن میگویند تا اقتدارشان بیشتر جلوه کند، گفتهاند خدا نیز هر کجا قصد قدرت نمایی داشته ضمیر جمع به کار برده، و هرگاه اراده لطف و رحمت داشته از ضمیر فردی استفاده کرده است. اما این برداشت را مواردی معکوس ابطال میکند. مثل: عذابی، غضبی، لعنتی، کیدی و... که برخلاف رحمت و لطف است. اتفاقاً مسئله از جهاتی کاملا برعکس است؛ قرآن همواره مردمان عادی و پیروان رسولان را بندگان «من» [عبادی] خطاب کرده و همواره پیامبران یا برگزیدگان ممتاز و متقی امت را بندگان «ما» [عبادنا، عبدنا] خوانده است [12 مرتبه]. گویا درک جامع و همه جانبه پروردگار [ضمیر «ما»] که مستلزم بصیرت یافتن بر نقش فرشتگان، قضا و قدر و مشیّت [قوانین علت و معلولی] و نقش انسان میباشد، جز برای انبیاء و انسانهای متعالی حاصل نشده است. خدا را در طبیعت دیدن و نقش او را در نیروهای عالم و خود شناختن، خداشناسی جامعتری است.