سَيَقُـولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُـولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
به زودی آن بادیهنشینان واپس مانده24 [=شانه خالی کننده از پیوستن به مؤمنین در آن سفر خطرناک، توجیهگرانه] به تو خواهند گفت: ما را [نگهداری از] اموالمان و اهلمان [=همسر و فرزندانمان] مشغول کرده بود،25 پس برای ما طلب آمرزش کن! آنها سخنی به زبان میآورند که در دلشان نیست.26 بگو: پس اگر خدا [با اولویت دادنتان به اموال و وابستگان] اراده زیان یا سودی به شما کند، چه کسی میتواند بازدارنده او باشد؟ [برای دفع ضرر و جلب منفعت به خدا باید روی آورد] و خداوند از [جزئیات] آنچه میکنید با خبر است.
24- منظور از اعراب [بادیه نشینان]، که در این سوره و سوره حجرات بارها تکرار شده، بیش از بادیه نشینی، دوری از تمدن و تربیت و آموزش و پرورش ایمانی است. زندگی در صحرا و محروم بودن از مناسبات فرهنگساز، نوعی تنگنظری و خودخواهی به همراه میآورد.
از 10 موردی که کلمه اعراب در قرآن آمده، هشت مورد آن بر خصلتهای منفی آنان اشاره کرده است. از جمله: عذرتراشی و شانه خالی کردن از جهاد، زیان تلقی کردن انفاق، تخلّف از رسول الله، کفر و نفاق و ناآگاهی از حدود الله و ادّعای ایمان.
اما «مُخَلَّفُون» از ریشه خَلَفَ [پشت سر، پس] صیغه مفعول از باب تفعّل، واپس ماندن به دلیل ترس و محافظهکاری است. اما خالِف و خالفین به کسانی مثل زنان، کودکان و پیرانی گفته میشود که به دلیل ناتوانی از جهاد بازماندهاند [توبه 83 (9:83) ].
25- این نوعی بهانهجویی و فرافکنی نفسانی است که شخص علت عقبماندگی خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد. کلمه «شغل» یک بار دیگر در قرآن آمده است؛ این بار وصف بهشتیان که به دلیل اسیر نشدن به مشاغل دنیایی، در آخرت اشتغال فرحبخشی خواهد داشت: یس 55 (36:55) - «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّهِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُون».
26- این جمله که عیناً در آیه 167 سوره آلعمران (3:167) ، و با تفاوتی در آیه 8 سوره توبه (9:8) و 41 مائده (5:41) ، در وصف منافقین آمده است، عدم صداقت و دوگانگی شخصیتی را میرساند. همین دوگانگی دل و زبان را قرآن درباره بعضی از اهل کتاب نیز به کار برده است [اعراف 169 (7:169) ].