مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا

محمد فرستاده خدا و همراهانش در برابر حق‌ستیزان، استواران53 و بایکدیگر مهربانانند، آنها را به حال فروتنی54 و خضوع55 [=خاکساری در برابر خدا] می‌بینی که فضیلت و رضایت را از خدا می طلبند. نشان آنان در چهره‌ها‌شان [یا شخصیت و رویکردشان] از اثر سجود [در خدمت خدا و خلق بودن] پیداست.56 چنین است وصف آنان در تورات و انجیل.57 [مَثَل آنان در عالم گیاهان] همچون کشت و زرعی است که نهال خویش58 [از خاک] خارج کرده59 و با سخت و سطبر ساختن آن60 بر ساقه خویش استوار [=خودکفا] ایستاده است.61 [چنین نهال برومندی] زارعان را به شگفتی [از رشد و بالندگی] می‌آورد62 تا حق‌ستیزان [=انکارگران] به خشم آیند.63 خدا به مؤمنان نیکوکارشان، وعده آمرزش و پاداشی بسیار بزرگ داده است.

53- «اشداء» جمع شدید است که مفهوم مقابل آن نرمی و نفوذپذیری است. مؤمنان در برابر حق‌ستیزان، سست و سهل‌انگار نیستند، بلکه همچون سدّی پولادین مقاومت می‌کنند [مراجعه به مقاله: مهربان با خودی،... از همین قلم]. چنین تعریفی با مفهوم سخت‌گیر و خشن و نامهربان و تُرشرو با دگراندیشان، کاملا مغایرت دارد.

54- معنای رکوع در این آیه الزاماً رکوع نماز نیست، رکوع نوعی فروتنی و تمکین در برابر حق است. خداوند به حضرت مریم فرمان داده بود همراه رکوع و سجودکنندگان، رکوع و سجود کند! در حالی که این حرکات و نماز جماعت مختص مسلمانان است [رجوع به مقاله نماز و نیاز از همین قلم. بخش رکوع و سجود].

55- سجود در نماز نیز نماد سجده تکوینی همه موجودات جهان در برابر آفریدگار هستی است و معنای اصلی آن خاکساری مطلق و تسلیم کامل به پروردگار است.

56- معنای سجده، در خدمت پدیده مافوق درآمدن است، و اگر در قرآن به دفعات به سجده ماه و خورشید و کوه و درخت و سایر موجودات در آستان پروردگار اشاره شده، معنایش رام و تسلیم و در خدمت مشیّت خدا قرار گرفتن است. در قرآن آمده است «روز قیامت که پرده‌ها کنار می‌رود، منکران به سجده فراخوانده می‌شوند، ولی نمی‌توانند! حال آن که در دنیا در شرایطی که سالم بودند به سجده خوانده می‌شدند [ولی امتناع می‌کردند]: قلم 42 (68:42) و 43- «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ خَاشِعَهً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ».

57- اشاره تورات فعلی را به برانگیخته شدن پیامبری در آینده در کتاب اشعیاء بند 9 می‌بینید. تشبیه مشابه این آیه را نیز در انجیل متی، بند 13 حکایت کشاورز می‌خوانید.

58- «شَطْأَهُ» به جوانه کوچک که از دل خاک یا شاخه درخت سر می‌زند گفته می‌شود.

59- «فَآزَرَهُ» از «اَزْر» [نیرو و استحکام]، بالا آمدن و رشد و نمو جوانه کوچک است. در طه 31 (20:31) و 32 دعای موسی برای تقویت به نیروی برادرش هارون را با همین کلمه ذکر کرده است: «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی».

60- «غلیظ» مقابل «رقیق» است و دلالت بر سفت و محکم، برخلاف سُست و سهل‌انگار بودن می‌کند. همچنان که جوانه ظریف و نازک وقتی سخت و سطبر شد، می‌تواند بر ساق خویش در برابر طوفان‌ها بایستد [فتح 29 (48:29) - ...کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ...]. واژه غلیظ را قرآن درباره میثاق، عذاب و فرشتگان سختگیر نیز به کار برده است.

61- ایستادن بر ساق خود نمادی از دنیای گیاهان در بیان ضرورت خودکفایی و استقلال یک جامعه ایمانی است. گیاهی که خودکفا است دلیلی نمی‌بینید به اطراف تجاوز و جا را برای گیاهان دیگر تنگ کند.

62- آیه 20 سوره حدید (57:20) نیز در وصف باران پر باری است که رویش گیاهان باغ و مزرعه کشاورزان را به شگفتی و خوشحالی وا می‌دارد «...کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ...».

63- نیمه اول این مثال در عالم گیاهان است و نیمه دوم آن در عالم انسان‌ها و به خشم آوردن کافران! تا خواننده ذهنش از عالم گیاه و نهال، به عالم واقع منتقل گردد و در مثال نماند.