يَاأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا
ای مردم، پروا گیرید پروردگارتان را [از نافرمانی او بپرهیزید]، همانکه شما را از یک نفس [منشأ حیاتی واحد] آفرید و زوج او را نیز از همان آفرید 2 و از آن دو مردان و زنان بسیاری [در زمین] پراکنده ساخت و خدایی را پروا گیرید 3 که به [فضل و رحمت] او از یکدیگر میپرسید 4 و [نیز بپرهیزید از گسیختن پیوند میان] خویشاوندان 5 [که پس از خدا دومین رشته پیوند میان آدمیان است]. بیگمان خدا کاملا مراقب شماست.
1- (سوره آلعمران با جمله «...وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ختم شده و سوره نساء با آیه « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ... وَاتَّقُواْ اللهَ الَّذِی...» آغاز میگردد. تقوایی که در سوره آلعمران مطرح شده در ارتباط با وحدت جامعه و ولایت خدا و رسول و مقابله با متجاوزان است، و تقوای توصیه شده در سوره نساء در ارتباط با واحد خانواده.
سوره آلعمران عمدتاً به آفات بیرونی میپردازد و سوره نساء به آفات درونی. این سوره با 176 آیه به لحاظ تعداد حروف و کلمات، پس از سوره بقره طولانیترین سوره قرآن است که بین سالهای 6 الی 10 هجری (19 تا 23 رسالت) در مدینه نازل شده است. آیات سال 6 عمدتاً درباره «اهل کتاب و مردم شناسی» است و آیات سالهای 8 و 10 درباره «مسائل تشریعی و جهاد». اما سوره با آیات تشریعی آغاز شده است که شامل موارد زیر میباشد: یتیمان (نگهداری اموال آنان، روابط متکی به قسط و ازدواج با آنان)، مهریه، ارث، فحشاء (زن و مرد)، محارم در ازدواج، مُتعه، تعدّد زوجات، ازدواج با کنیزان، روابط اقتصادی سالم، اجتناب از گناهان کبیره، قیمومیّت مرد بر زن، اختلافات مرد و زن در خانواده، نَفَقِه، نماز، غسل و تیمم و... میباشد و کلاً به واحد خانواده به عنوان پایه و اساس جامعه و ارحام ارتباط پیدا میکند، این آیات ثلث اول سوره، قسمت عمده میانی آن و آخرین آیه (جمعبندی) را اشغال کردهاند.
موضوع دوم (اهل کتاب و مردم شناسی)، که شامل: انحرافات یهود (تحریف کتاب، عصیان، افتراء، خودستایی، غرور، حسادت و...)، حکومت و روابط متقابله مردم و زمامداران (اداء امانات به اهلش و اطاعت از خدا و رسول و اولیالامر- راه حل اختلافات)، منافقین (عمدتاً در عدم تمکین در شرکت در جهاد)، جهاد و قتال، نماز جنگ، حضرت مسیح و انحرافات تثلیث، انبیاء رِبا و... میباشد که کاملا در لابلای موضوع نخست جای گرفته است.
2- اغلب مفسرین «نفس واحده» را (بر اساس نظریه استقلال انسان از سلسله تکامل موجودات زنده) همان آدم، و زوج او را «حوا» گرفتهاند. اما در قرآن نه اصطلاح «آدم ابوالبشر» به کار رفته، و نه نام «حوا» آمده است! به نظر مىرسد این برداشت (همچون بسیاری از مطالب مربوط به گزینش آدم) از تورات و اسرائیلیاتی است که وارد تفاسیر و اندیشه اسلامی شده است. اما عنوان «نفس واحده»، علاوه بر این آیه، در آیه 98 سوره انعام (6:98) و آیات 6 زمر (39:6) و 189 اعراف (7:189) نیز آمده و نفس واحده را در منشاء حیاتی واحدی، که در دوران اولیه پیدایش حیات در زمین پدید آمده، نشان میدهد.(رک به کتاب علمی قرآنی «خلقت انسان» مرحوم دکتر یدالله سحابی).
علاوه بر آن، مطابق شرح مرحوم طالقانی (در تفسیر این آیه)، نکره آمدن «مِن نَّفْس» (به جای: مِن النَّفْس)، صفت مؤنث « وَاحِدَه» و ضمیرهای « مِنْهَا زَوْجَهَا» متناسب با آدم ابوالبشر، که خود او نیز از نفس واحدهای آفریده شده، نمیباشد.
در بیشترین مدت عمر کره زمین زوجیتی وجود نداشت. پیدایش زوجیت، خود از شگفتیهای آفرینش است که (با انتقال تجربیات ژنتیکی متنوع) تکامل و تنوع گونههای حیاتی، سرعتی حیرتآور یافت. از نظر علم ژنتیک مسلم است که کروموزوم X و Y قبلا در یک بدنه بودند و سپس کروموزوم Y (مذکر) به گونهای شگفتآور از کروموزوم X (ماده) جدا و مستقل گشته است.
3- تقوای ابتدای آیه از پروردگار است (اتَّقُواْ رَبَّکُمُ)، و این تقوا از خدا (وَاتَّقُواْ الله). اولین پرواگیری انسان از پروردگاری است که آثار ربوبیّت مضاعف او را میتوان در پیدایش نسل آدمی از منشأ واحدی دید و دومین آن، الوهیّت خدا و اسماء نیکو و صفات اوست که انسانها را حول محور خود گرد میآورد.
4- «تَسَاءلُون» در باب تفاعل، پرسش متقابلی را میرساند. منظور از پرسش چیست و در چه زمینهای است؟ برخی گفتهاند منظور از «تَسَاءلُونَ بِهِ» درخواست حاجت از یکدیگر به نام خدا و با در نظر گرفتن اوست. اما از آنجایی که مخاطب آیه همه مردم هستند، نه منحصراً خداشناسان، و خداشناسان نیز کمتر به نام او از یکدیگر درخواست میکنند، این برداشت خالی از ایراد نمیباشد. از طرف دیگر، در همه مواردی که فعل سَئَلَ در باب تفاعل آمده است، معنای روآوردن به یکدیگر و «پرسیدن» چیزی مطرح میباشد (مثل: صافات 27 (37:27) و 50 (37:50) و طور 25 (52:25) ). پس باید موضوع «پرسش و پاسخ» درمیان انسانها مورد نظر باشد.
به نظر میرسد (والله اعلم) که این جمله اشاره به نعمتی باشد که از آن غافل هستیم؛ همان نعمتی که در اولین سروش به پیامبر در غار حراء بلافاصله پس از ذکر آفرینش به آن اشاره کرده است: «... اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ...». یعنی پاسخگویی به پرسشهای نامحدود انسان از طریق قلم. همان قلمی که خدا به آن سوگند خورده و سورهای را به نام آن رقم زده است: « ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ». علاوه بر نعمت «مکتوب» کردن پرسشها، در سوره الرحمن به استعداد دیگر انسان در فراگیری شیوه انتقال «شفاهی» پرسش و پاسخ از طریق زبان و بیان اشاره کرده است: «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ...» (الرحمن، همان که خواندن آموخت، انسان را آفرید و به او تعلیم بیان داد...). حیوانات را جز غرایز گرد هم نمیآورد و هدف و پرسشی جز ادامه زندگی مادّی ندارند؛ تنها انسان است که به نعمت قلم و بیان، پرسش و پاسخهای خود را به نسلهای بعد منتقل میسازد و علم و فرهنگ و تمدّن پدید میآورد. پس از نافرمانی خدایی که چنین نعمتی را به ما ارزانی داشته باید پرهیز کرد.
5- اصلیترین عامل گردآوردن انسانها و تشکیل مجتمعات بزرگ در طول تاریخ، باور مشترک به خدا و صفات او (با هر تصور و برداشتی) بوده که در ضمیر و ذات انسان ریشه دارد. پس از آن، پیوندهای خونی (ارحام) و جاذبه محبتی است که از مهر مادری نشأت میگیرد و به روابط خواهر برادری و خویشاوندی و همشهری و ملی سرایت میکند.