وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا

و اگر فضل خدا بر تو نبود و [نیز] رحمت [ویژه] او، 251 به راستی [ای پیامبر] گروهی از آنها می‌خواستند [با شهادت باطل] تو را به گمراهی [=اشتباه] بیندازند، 252 حال آنکه [با این خیانت‌ها] جز نفس خویش را به گمراهی نمی‌اندازند 253 و [با وجود همه تبانی و توطئه‌ها] هیچ زیانی به تو نمی‌رسانند و خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد 254 و آموخت تو را آنچه [خود] نمی‌توانستی بیاموزی 255 و فضل خدا بر تو عظیم است.

251- مقدّم و مستقل آمدن فضل خدا بر رسول مکرم اسلام بر رحمت الهی بر آن پیامبر در این آیه، دلالت بر فضیلت خدایی ویژه‌ای می‌کند که پیامبر را از بقای در حکم مذکور منصرف ساخت.

252- هدایت، رهبری کردن و رساندن به مقصود (الایصال بالمقصود)، و ضلالت، دور ساختن از آن است. هدایت و ضلالت جنبه عملی دارند، نه لفظی و آدرس درست یا عوضی دادن. پیامبرِ راهنما را کسی نمی‌توانست از راه، گمراه (به مفهوم مصطلح) کند.
از این آیه معلوم می‌شود که پیامبر در آستانه صدور چنان حکمی بوده است و پیش از آن به یاری وحی از حقیقت امر آگاه و منصرف گردید، یا آنکه به فاصله اندکی آن را اصلاح فرموده است (والله اعلم). از نظر خدا همین که در ذهن پیامبر آمادگی صدور چنان حکمی پیدا شده باشد، برای هشدار کفایت می‌کند.

253- در آیه 97 (4:97) از «ظلم به نفس»، در آیه 107 (4:107) از «خیانت به نفس» و در این آیه از «اضلال نفس» (به بیراهه بردن خود) سخن گفته است. طبق ضرب‌المثل معروف: «هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی». هر که ظلم و خیانت و فریبی در حق مردم انجام دهد، در حقیقت علیه خود انجام داده است.

254- ر ک به پاورقی 135 همین سوره (4:54) .

255- جمله «وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ» معنایی بیش از «به تو آنچه نمی‌دانستی آموخت» دارد. اگر چنین بود باید گفته می‌شد: «عَلّمَکَ ما لَمْ تَعْلَم». «لَمْ تَکُنْ» نفی قابلیت تعلیم عوالم غیب، از جمله: خدا، فرشتگان، داستان انبیاء و امت‌های گذشته و آخرت، بدون الهام الهی می‌باشد. همین سخن را در آیه 151 سوره بقره در مورد بقیه مسلمانان ذکر کرده است (...وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ). به طور خاص نیز در مورد مدت درنگ پس از مرگ تا رستاخیز، فقدان امکان آگاهی را بیان کرده است: مؤمنون 14 (23:14)- «قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ». اصلا ره یافتن به بهشت نیز بدون توفیق الهی میسّر و ممکن نیست: اعراف 43 (7:43)- «...وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللهُ...».