وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

و اگر زنی از سرکشی 280 یا رویگردانی شوهرش بیمناک شد، پس [در چنین شرایطی] گناهی [=عیب و ایرادی] بر آندو نیست که [با چشم‌پوشی از برخی نارضایتی‌ها] به گونه‌ای [منطقی و انسانی] میان خود صلح و سازش برقرار کنند، و صلح [که از جدایی] بهتر است! و[لی اشکال از اینجاست که] آزمندی 281 بر نفوس [آدمیان] حضور [=چیرگی] یافته است 282 [که هیچکدام حاضر به گذشت از مواضع و مدّعیات خود نیستند] و اگر نیکی کنید و [عصبانیت] خود را مهار نمایید، 283 مسلماً خدا به آنچه می کنید کاملا آگاه است.

280- ر ک به پاورقی 88 همین سوره (4:34) .

281- بخل نوعی خسّت و امساک از انفاق و احسان به دیگری است که در مقابل سخاوت و جود به کار می‌رود. این کلمه 12 بار در قرآن در احتراز از انفاق (محمد 38 (47:38) )، عطا نکردن به دیگری (لیل 7 (92:7) و 8)، از آنچه خدا داده (آل‌عمران 180 (3:180) )، از فضل خدا (توبه 76 (9:76) )، از دید مردم پوشاندن دارایی خود (نساء 37 (4:37) ) آمده است.
به تعبیر امام علی(ع) بخل ننگ است، ترس نقص، تنگدستی زبان زیرک را از بیان حجتش می‌بندد، بینوا در شهر خود غریب می‌ماند، ناتوانی آفت، شکیبایی دلیری، زهد توانگری و پارسایی سپر است. (حکمت 3- نهج‌البلاغه).

282- فعل مجهول «أُحْضِرَت»، دلالت بر عوامل مختلفی در فراگیری و سلطه بخل بر آدمی می‌کند.

283- اختلافات زناشویی عمدتاً ریشه و زمینه مادّی دارد و راه حل آن به توصیه این آیه دو چیز است: 1- احسان، که عمدتاً در انفاق و اهداء مال تحقق می‌یابد، 2- تقوا (تسلط بر نفس در مهار خشم و غضب و بخل و برتری طلبی). آیات 14 تا 17 سوره تغابن (64:14) نیز که ناظر به آزمون آدمی در ارتباط با ازواج و اولاد است، با همین توصیه ختم می‌شود. تغابن 16 (64:16) - «...وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون.» (...هرکس بخل شدید نفس خود را مهار کند، چنین کسانی رستگار شده‌اند).