وَالـلَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا
و از زنان [همسران] شما کسانی که کار بسیار زشتی [=شرمآوری] میکنند، 36 پس چهار نفر از خودتان بر آنها شاهد بگیرید. 37 حال اگر شهادت دادند، آنها را در خانهها [ی خود] نگه دارید 38 تا زمانی که مرگ آنان را دریابد [=مادامالعمر]، یا خدا راهی [در جهت حل مشکل] برای آنان قرار دهد.39
36- آیات قبل درباره احکام ارث و حدود آن، برای تحکیم نظام خانواده به عنوان واحد اجتماع بود، و اینک به آفت خانواده و راههای مقابله با آن میپردازد؛ از مهمترین این آفات، اعمال بیشرمانه و زشت اخلاقی است. منظور از «نسَآئِکُمْ»، زنان شوهردار، و منظور از «یَأْتِین»، پیشامدی غیرمنتظره است. «الْفَاحِشَه» وصفی عام است که شامل هر کار رسوا و زشت اخلاقی میشود، اما زنا، که البته از انواع فحشاء است، دلالت بر ثبات صفت و تکرار آن میکند.
37- کلمه «مِّنکُمْ» تصریح میکند که چهار شاهد باید خودی و مورد اعتماد باشند تا راه دشمنی و اتهام بیگانگان را ببندد.
38- جمله «فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ»، به گفته مرحوم طالقانی: «ناظر به محدود کردن و مراقبت و اصلاح آنها است، نه جدا و زندانی کردن (فَاحْبِسُوهُنَّ، فَاسجِنُوهُنَّ)، چه در اسلام محکومیت زندانی وجود ندارد، بازداشت دارد، برای منع فرار و توطئه، تا اتهامِ ثابت و حکمِ تعیین شده (غیر زندان) اجرا شود و یا تبرئه گردد و یا تا زمانی که اصلاح شود و یا توبه کند، در خانهها نگهداشته شود» (تفسیر پرتوی از قرآن، ج 6، ص 110).
نگهداری چنین زنی در خانه ممکن است در این روزگار خلاف حقوق بشر به نظر رسد! اما این داوری چشم بستن بر حقوق شوهر و جامعهای به شمار میرود که در معرض عوارض این فحشاء قرار گرفتهاند. واقعیت این است که در مقایسه با امروز، که در برخی جوامع، زن و مرد خیانتکار توسط شوهر کشته یا مضروب میشوند، و یا زن خیانتکار با استیفای مهریه طلاق داده میشود، نگهداری آن زن در خانه خود، تا راه حلی پیدا شود، بی هیچ تنبیه و توهین، ملایمترین برخورد است. اگر امروز طلاق راه حل آسانتری به نظر میرسد، در روزگار نزول این آیات و فقر فراگیر آن، طلاق دادن یک زن، رها کردن او به دامان فحشاء یا بیپناهی و درماندگی بود.
39- گشودن راهی پیش پای چنان زنانی برحسب شرایط تفاوت میکند؛ اگر عشق و دلدادگی درمیان است، پس از مدتی فروکش نماید و یا آن مرد با زن دیگری ازدواج کند، اگر فرزندی دارد، شاید عاطفه مادری او را منصرف نماید. و اگر اهل ایمان است، شاید وجدانش او را به توبه آورد. در هرحال هر عاملی که او را به چنین انحرافی کشانده برطرف گردد.