يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای شما روا نیست که زنان را [پس از مرگ شوهرشان] به اکراه [آنان] به ارث برید 48 و آنان را در تنگنا قرار مدهید 49 تا پاره‌ای از آنچه [مهریه یا هدایا] که به ایشان داده‌اید بازستانید. مگر آنکه فحشای بسیار آشکاری مرتکب شوند، 50 و با آنان [=همسران خود] به پسندیدگی رفتار کنید. 51 پس اگر [به دلایلی] از آنها خوشتان نمی‌آید [=تمایلی به ادامه زندگی با آنان ندارید]، چه بسا شما چیزی را دوست ندارید، حال آنکه خدا خیر فراوانی در آن قرار داده است.52

48- یکی از رسوم ظالمانه دوران جاهلیت، نگاه ارباب رعیتی به زن و سلب اختیار او برای ازدواج مجدد، پس از مرگ شوهر، همچنین سلب مالکیت او بر ارث و اموال خود بود که با روابط قبیله‌ای در مالکیت بر افراد خود تناسب داشت. در این صورت یکی از برادران یا نزدیکان شوهر فوت کرده او را تصاحب می‌کردند و یا در ازای دریافت مبلغی شوهر می‌دادند. در غیر اینصورت آنقدر نگه می‌داشتند تا بمیرد و اموالش را صاحب شوند. آیه 232 سوره بقره نیز بر همین ظلم ناهنجار اشاره می‌کند.

49- ماهیچه‌های محکم را عَضُله می‌گویند که به انجام کارهای سخت مدد می‌رساند. «تَعْضُلُوهُنَّ» در معنای مجازی، تحت فشار و تنگنا قرار دادن زنان به اتکاء زور (نه منطق) در نظامی مردسالارانه است. این کلمه یکبار دیگر در آیه 232 سوره بقره (2:232) در نهی ممانعت از زنان طلاق گرفته در ازدواج با مردی دیگر آمده است.

50- وصف «بَیِّنَه» برای فحشاء (هر کار زشت و رسوا) برای این است تا راه تهمت و شایعه پراکنی را برای تصاحب اموال زن ببندد.

51- این توصیه می‌تواند عام و شامل همه مردان و زنان باشد، و هم با توجه به قرینه «إِلاَّ أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُّبَیِّنَه»، شامل همان زنان عصیانگر که برای رام کردن و به راه آوردن آنها بهترین شیوه اصلاح، همین معاشرت به نیکویی مطابق عرف پسندیده است.

52- نکته بس پندآموزی است؛ مرز میان «خدا» محوری و «من» محوری در همین معیار قرار دادن مصلحت یا دلپسند خود است. این رفتار برمی‌گردد به نوع نگاه انسان به امور و آزمون‌ها و عمق جهان‌بینی و آخرت‌نگری او. گویی قرار نیست تصمیمات ما در زندگی به طورکلی، یا به طور خاص با همسری عاصی و عصبانی، تابع پسند و ناپسند ما باشد. تا درصورت برخورد به عکس‌العمل ناگوار نومید و نگران شویم و بی‌توجه به شیرینی‌های گذشته و آینده (با رفتار مناسب خود) شتابزده و انتقامی عمل کنیم. متوقف شدن در موارد مصیبت و ناخشنودی، بن‌بستی است که دنیا را تیره و تار می‌کند و دودش بیش از هر کس به چشم همان می‌رود که به چشم بصیرت به بلایا که بهترین آموزگار انسان در مسیر رشد و کمال است نمی‌نگرد، اولواالابصار از این رنج‌ها به گنج و از این نواقص به کمال وجودی خود می‌رسند. این منطق را قرآن در آیه 216 بقره (2:216) درباره کراهت از جنگ و دفاع در برابر دشمن به کار برده است که به رغم ناخوشایندی، خوش عاقبت و موجب عزّت و سربلندی است، اما جنگ و جدال در داخل خانواده را باید به صلح و آشتی کشاند.