وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و [نیز حرام است بر شما ازدواج با] زنان شوهردار، مگر از آن [اسیران جنگی] که در اختیار شما هستند. 62 [این احکام] قانون مکتوب خدا بر شماست. غیر از اینها [سایر زنان] بر شما حلال است که با اموالتان [=پرداخت مهریه و تعهّد مخارج زندگی] به قصد نگهداری 63 [=تشکیل خانواده]، نه شهوت‌رانی 64 [=تخلیه غریزه جنسی] خواستار شوید. و چون از آنان کام گرفتید، 65 مهرشان را به عنوان فریضه‌ای [واجب] بپردازید. 66 و[لی] گناهی بر شما نیست بعد از قراری که [در میزان مهریه] گذاشته‌اید، با رضایت یکدیگر عمل کنید [و آن را کاهش دهید]. خداوند بس دانای حکیم است.

62- ر ک به پاورقی 10 همین سوره (4:3) .

63- «مُحْصِنِینَ» وضع حالی است از قرار گرفتن در حِصن و حصار و حریم عفت. قلعه و دیوار دور شهر را که نگهدار ساکنان آن است، حِصن (حشر 2 (59:2) و 14 (59:14) ) می‌گویند. زره نیز جنگجویان را از آسیب تیر و نیزه حفظ می‌کند (انبیاء 80 (21:80) - وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ...) همچنانکه سیلوهای گندم، انبار ذخیره و حفظ آن می‌باشد (یوسف 48 (12:48) - ... إِلاَّ قَلِیلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ). این موارد کاربرد حقیقی حِصن را نشان می‌دهند، کاربرد مجازی این کلمه در قرآن به مراتب بیشتر است؛ مثل حفظ عفت و پاکدامنی در غرایز جنسی که خداوند مریم را به آن ستوده است (تحریم 12 (66:12) - وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا...). لفظ «محصنات» در قرآن برای زنان 8 بار و «محصنین» برای مردان 2 بار به کار رفته است.

64- «مُسَافِحِینَ» معنایی کاملا مقابل «محصنین» دارد (نساء 24 (4:24) ، مائده 5 (5:5) ). این کلمه 4 بار در قرآن به کار رفته که موردی از آن درباره «خون ریخته شده» است (انعام 145 (6:145) - ... دَمًا مَسْفُوحًا...) و سه مورد دیگر درباره اطفاء شهوت جنسی با تخلیه فشار غریزی می‌باشد.

65- همانطور که می‌دانید، در فقه شیعه با استناد به برخی روایات و نیز جمله «فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» در این آیه، مُتعه (بهره بردن) و به اصطلاح صیغه (ازدواج موقّت) مجاز شمرده است. حال آنکه در فقه اهل سنّت چنین کاری مجاز نیست. گویا در دوران نخستین اسلام که هنوز احکام ازدواج دایم و طلاق و عدّه سه ماه نگهداشتن زن مطلّقه و قوانین ارث و اختلافات زناشویی نازل نشده بود، چنین امری درمیان برخی مسلمانان معمول بود و با آن برخورد و مخالفتی نمی‌شد. همچون بسیاری از احکام که حکم تحریم آنها به تدریج و به خصوص در سالهای آخر رسالت ابلاغ گردید (مثل حرمت شرب خمر و قمار و قرعه و...). البته احادیث موافق و مخالف در این مورد فراوان است که باید به زمینه‌ها و ضرورت‌های موقّت زمانی آن توجه کرد. مخالفان متعه نیز همچون موافقین آن به احادیثی از اهل بیت(ع) استناد می‌کنند. از جمله از امام علی(ع) نقل کرده‌اند: «رسول خدا(ص) از متعه نهی فرمود و این برای کسی بود که امکان ازدواج نداشت، اما وقتی ازدواج دایم با قوانین طلاق و عدّه و ارث از مرد و زن نازل شد، از آن نهی فرمود» (روایت از دارقطنی). همچنین از آن امام روایت شده است: «رسول خدا در روز خیبر نکاح متعه را حرام اعلام کرد» (استبصار، المُوطّأ، المسند، دعائم الاسلام). در بیهقی نیز از امام صادق نقل شده است که در پاسخ به سؤالی درباره متعه فرمود: «هِیَ الزّنا بِعَینِه» (این کار همانند زناست).
محدود بودن مدت و نامحدود بودن تعداد صیغه، فقدان نفقه و ارث و حرفه‌ای شدن این کار برای فرصت طلبان، مانع پرداختن به راه حل اساسی و مطمئن و تأمین تسهیلات ازدواج برای جوانان می‌شود.

66- «أُجُور» جمع اجر، همان مهریه و کابینی است که هنگام ازدواج باید به زنان پرداخت شود، این حق، به خصوص در دوران گذشته و جوامع مردسالار که زنان سرمایه و درآمدی نداشتند، بسیار کارساز بوده و قرآن بر این امر بسیار تأکید کرده است (نساء 24 (4:24) و 25، مائده 5 (5:5) ، احزاب 50 (33:50) ، ممتحنه 10 (60:10) ). کلمه اجر را نباید با مزدی که به کارگر می‌دهند و نرخی که در روسپیگری و صیغه تعیین می‌کنند اشتباه کرد.