الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالـلَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا
مردان قوّام [=مراقب و محافظ ایستاده] بر زنانند، 84 از آن روی که خدا بعضی از آنان را بر بعضی دیگر [در نیروی جسمی] فزونی بخشیده است و [نیز] از آن روی که از اموال خود [برای اداره زندگی همسر و فرزندان] خرج میکنند. 85 بنابراین [دو اصل]، زنانِ شایسته همواره فرمانبردار 86 [حکم خدا و] محافظ [عفت خویش] در پنهان، به آنچه خدا [در فطرت آدمی و شریعت] حفظ کرده هستند 87 و [اما] آن زنانی که از نشوز آنان [=سرکشیشان نسبت به حقوق زناشویی] بیم دارید، 88 [ابتدا] پندشان دهید و [اگر اثر نکرد] در بستر از آنها کناره بگیرید، و [اگر باز هم نتیجه نداشت، برای ممانعت از آنچه در غیاب شوهر صورت میگیرد، به گونه خفیف] تنبیهشان کنید 89 پس اگر [با رعایت حقوق متقابل] از شما اطاعت کردند، 90 در این صورت هیچ راهی [=بهانهای] علیه آنها مجویید [=سوء استفاده از قدرت خود مکنید؛ که] بیگمان خدا بلند مرتبه کبیر است.
84- «قَوَّام» بودن بر کسی یا چیزی دلالت بر احساس مسئولیت در مراقبت و پاسداری از آن میکند، همچون مراقبت گوزن از غزال در برابر درندگان. «قَوَّامُونَ» فعل حالیه است که بر واقعیتی (حداقل) در زمان نزول آیات دلالت میکند بنابراین نه حکم شرعی است و نه تبعیض جنسیتی. چنین نقشی را قرآن در پاسداری از قسط (حقوق اجتماعی دیگران) نیز به عهده مؤمنین گذاشته است؛ در آیه 8 سوره مائده (5:8) از قوّام بودن برای خدا و الگوی عدالت بودن نسبت به مخالفین، و در آیه 135 سوره نساء (4:135) از قوّام بودن برای قسط و تبعیض قائل نشدن برای خودیها سخن میگوید.
85- دومین عاملی که قوّام بودن مرد را توجیه میکند، عهدهدار بودن مخارج و تأمین زندگی مادّی خانواده میباشد. این تقسیم وظیفه بر اساس طبیعت مرد و زن و تفاوت نقشی است که خداوند به عهده آنان گذاشته است، باید دید آیا تغییر این الگوی طبیعی و کشاندن بانوان به بازار کار و تولید و گذاشتن بار نیمی از مخارج خانواده به عهده آنان، در حالی که زحمات بارداری و شیردهی و تربیت فرزندان و امور خانه را بر دوش دارند، موجب تحکیم پیوند خانواده، تعمیق عشق و محبّت و تعالی رشد معنوی فرزندان و خدمتی به زنان شده، یا آنان را خسته و افسرده و اسیر بازار تولید و مصرف کرده است!؟
86- قنوت را اطاعت معنا کردهاند؛ اطاعتی که در آن، هم پیوستگی و دوام باشد، هم خضوع و خشوع. آنچه در کلمه قنوت مورد نظر است، «دوام و پیوستگی» فرمانبرداری و خضوع و خشوع دربرابر خدا است. از این جهت مصادیق قنوت را در طولانی شدن نماز، دعا و سکوت، همچنین استمرار حج و شرکت مستمر در جهاد شمردهاند. این کلمه 13 بار در قرآن آمده است: درباره ابراهیم و مریم (نحل 120 (16:120) ، تحریم 12 (66:12) و آلعمران 43 (3:43) )، قانت بودن همه موجودات در برابر خدا (بقره 116 (2:116) و روم 26 (30:26) )، از اوصاف ممتاز بندگان خدا (احزاب 35 (33:35) ، آلعمران 17 (3:17) )، قنوت خدایی در ارتباط با همسر (نساء 34 (4:34) و احزاب 31 (33:31) )، شب زندهداری در نماز (زمر 9 (39:9) ) و قیام مستمر و فروتنانه برای خدا (بقره 238 (2:238) ).
87- نکته اصلی و راه رفع سوء تفاهمات پدید آمده پیرامون این آیه، جمله «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ» است. «قَانِتَاتٌ» وصف زنانی است که در غیاب شوهر محافظ چیزی هستند که خداوند آن را (در شریعت) حفظ کرده است. معنای نشوز دقیقاً مقابل قنوت است و زنان ناشزه شخصیتی برخلاف قانتات دارند، یعنی در آنچه باید در غیاب شوهر حفظ کنند خیانت میکنند. همه مسئله درباره مفهوم نشوز و چیزی است که باید حفظ شود. سوء تفاهم نیز از این پندار خطا ناشی شده که گویا قانتات زنان حرف شنو و تسلیم تصمیمات و تمایلات شوهر، و نشوز نافرمانی و چون و چرا کردن آنهاست؛ حال آنکه اولا مشتقّات کلمه قنوت در قرآن همواره در برابر فرامین خدا آمده است، نه بندگان او، ثانیاً موضوع نشوز مربوط به امری است که در غیاب شوهر باید حفظ شود. پاسخ به این سؤال را که خداوند حفظ چه چیزی را از بانوان خواسته است، باید از کتاب و سنّت استخراج کرد:
واژه حفاظت در قرآن 4 مرتبه در ارتباط با خدا (صلات) به کار رفته است و 4 مرتبه در ارتباط با حفظ فروج، یعنی اندام جنسی (مؤمنون 5 (23:5) ، نور 31 (24:31) ، احزاب 35 (33:35) و معارج 29 (70:29) ).
اما در سنّت، پیامبر مکرم اسلام(ص) طی آخرین خطبه خود در «حجه الوداع»، به وضوح موضوع «نشوز» در این آیه را «خیانت ناموسی» شمردهاند:
«ای مردم، زنانتان را بر شما حقی است و شما را نیز بر آنان حقی. این که کسی جز شما را بر بسترتان راه ندهند و کسی را که دوست ندارید بدون موافقت شما به خانه نیاورند و مرتکب فحشایی (کار شرمآوری) نشوند. پس اگر چنین کردند، خداوند به شما اجازه داده است بر آنان تنگ بگیرید و در بستر از ایشان دوری کنید و بدون آنکه اثری (از کبودی و زخم) در ایشان بگذارید، تنبیهشان نمایید».
شکل تنبیه «وَاضْرِبُوهُنَّ» را که نوعی بازداری از ارتکاب عمل ناشایسته است، در روایاتی دیگر از پیامبر، ضربهای خفیف با مسواک که نمادی از تعّرض و تغیّر (غیرتورزی) است ذکر کردهاند.
«...أیُّها النّاسُ إنَّ لِنِسائِکُم عَلَیکُم حَقّاً وَ لَکُم عَلَیهِنَّ حَقًّ. أن لا یُوطِئنَ فَرشَکُم غَیرَکُم، وَ لا یُدخِلنَ أحَداً تَکرَهُونَهُ بُیُوتَکُم إلاّ بإذنِکُم وَ لا یَأتیِنَ بِفاحِشَهٍ، فَإن فَعَلنَ فَإنَّ الله قَد أذِنَ لَکُم أن تَعضُلُوهُنَّ وَ تَهجُرُوهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَ تَضرِبُوهُنَّ ضَرباً غَیرَ مُبَرّحٍ، فَإنِ انتَهَینَ وَ أطَعنَکُم فَعَلَیکُم رِزقُهُنَّ وَ کِسوَتُهُنَّ بِالمَعرُوف...».
88- نشوز حالت و حرکتی است که در این آیه به زنان و در آیه 128 همین سوره (4:128) به مردان نسبت داده شده است. نشوز نوعی قد علم کردن و به اصطلاح جبههگیری و سرکشی از انجام وظیفه در حقوق زناشویی است که شامل هر دو طرف میشود. این کلمه در قرآن برحسب موضوع، در مورد برخاستنِ نشستگان (مجادله آیه 11 (58:11) ) و ترمیم و بازسازی استخوانهای پوسیده (بقره آیه 259 (2:259) ) به کار رفته است.
89- سلسله مراتب سهگانهای که در این آیه ذکر شده، به ترتیب مبتنی بر سه نیرو یا عامل بازدارنده؛ اندرز زبانی، ترک موقّت همبستری و بالاخره تعرّض و ترشرویی و تنبیه خفیف است. آنچه مورد ایراد و اعتراض برخی ناقدان امروزی قرار گرفته، همین مورد سوم (وَاضْرِبُوهُن) میباشد که بیتوجه به موضوع «خیانت» در زناشویی، آن را به حرفشِنَویِ زن در همه موارد تعمیم میدهند، و نیز بیتوجه به شرایط زمانی و مکانی (Context) نزول آیه و مستقل از منظومه حقوق متقابل (Package)، آن را در روزگار و فرهنگی دیگر مطرح میسازند.
واقعیت این است که نه تنها در 14 قرن پیش که پاسخ خیانت را با ضرب و شتم تا حد مرگ یا طلاق میدادند، مردی میتوانست با تقوا پیشگی و طی صبورانه این سه مرحله عمل کند، بلکه تمکین به این برنامه و توفیق در آن در این روزگار برای کمتر مردی جز صاحبان صبر و اراده آهنین ممکن است. پیشنهاد آسان نسل امروز طلاق است که آثار و عوارض آن برای دوطرف و نیز فرزندان به مراتب بیشتر از تنبیه خفیفی است که مانع از فرو ریختن بنای خانواده گردد، با این حال در صورت بیتأثیر بودن این کار، آیه بعد تلاش و ترفندی دیگر را برای جلوگیری از طلاق توصیه میکند.
90- این اطاعت را باید در ارتباط با همان موضوع «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ» قرار داد. تعمیم آن در همه موضوعات زندگی مشترک، که مشمول حکم «...وَأْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ...» (میان خویش به نیکویی رایزنی و تبادل نظر کنید- سوره طلاق آیه 6 (65:6) ) میباشد، خلاف روح آیه و نوعی سلطهطلبی است.