وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا
و اگر [مراحل مقدماتی فوق مؤثر واقع نشد و] از جدایی [=ناسازگاری] آن دو بیم کردید، [در چهارمین راه حل] داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن انتخاب کنید؛ اگر [آن زن و شوهر یا داوران] قصد اصلاح داشته باشند، خدا آنها را به توافق [در روابط فیمابین] خواهد رساند. بیگمان خدا بس دانای آگاه [از جزییات] است. 91
91- راه حل طلاق که در روزگار ما راحتترین شیوه برای رهایی از اختلاف به نظر میرسد، در حکم الهی، حتی در صورت مؤثر واقع نشدن راه حلهای فوق هم نیامده است، بلکه توصیه شده اگر سرانجام تصمیم به جدایی گرفتند بهتر است شتاب نورزند و با گزینش دو داور از هر دو خانواده به توافقی مرضیالطرفین برسند.
این مشاوره محدود خانوادگی مزایای فراوانی نسبت به وکیل گرفتن و مراجعه به دادگاه دارد، از جمله: خرج و هزینهای ندارد، اختلافات و اسرار خانوادگی از حلقه دو داور خویشاوند خارج نمیشود، داوران داخلی انگیزه اصلاح و جوش دادن جدایی را دارند، حال آنکه وکیلان بیشتر به فکر ادامه اختلاف و درآمد بیشترند و قضات فقط به قانون خشک نظر دارند، کشیده شدن پای زن و شوهر به دادگاه پلهای پشت سر را خراب میکند و حرمتها را میشکند و نهال عشق و محبت را میخشکاند.
انتخاب فعل «فَابْعَثُوا» در گزینش داوری از میان خویشاوندان، شایسته تأمل و تدبّر است. در کلمه بَعَثَ نوعی بیدار و هشیار و روانه کار و مسئولیتی کردن (یا شدن) نهفته است که در کلمات مشابه وجود ندارد. گویی خدا میخواهد وجدان خویشاوندان را در صورت بروز اختلافات میان جوانان فامیل بیدار و تحریک و تشویق کند تا مانع طلاق و تخریب کانون خانواده شوند.
در روزگار تولید و مصرف، زندگی مشترک نیز جنبه مصرفی موقّت پیدا کرده است، از زوج خوشبختی که هفتادمین سالگرد تولد خود را جشن گرفته بودند، رمز دوام پیوندشان را پرسیدند، گفتند: «ما در دورهای زندگی میکردیم که اگر چیزی خراب میشد، به جای دور انداختن آن را تعمیر میکردیم!»