أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا

آیا به کسانی که خود را می‌ستایند نمی‌نگری 126 [که چگونه از خود راضی هستند]؟ حال آنکه [تنها] خداست که هر که را بخواهد [=شایسته بداند] پاک می‌گرداند 127 و [هر‌که به پاکی گراید، حتی] به قدر اندکی [=رشته نازک روی هسته خرما] هم ستم نمی‌بیند. 128

126 ـ در پرستش توحیدی خدا، موجبی برای اختلاف و تفرقه وجود ندارد؛ معبود و مقصود واحد است و همه بندگان تسلیم احکام و فرامین او در کتاب هدایت. این وحدت و همسویی را شیطان با وعده‌ها و وسوسه‌هایش به پراکندگیِ شرک و به تعبیری، «شرکت سهامی خدا و شرکاء» و هریک از شریکان مردم را به سمت و سویی دعوت می‌کنند. در خداپرستی توحیدی، بندگان شیفته صفات و اسماء نیکوی خدا هستند، اما شرک خودشیفتگی و انواع شیفتگی به قدّیسین، رهبران دینی و سیاسی، بُت‌ها و ایده‌آل‌های گوناگون پیدا می‌کنند. قرآن برای نشان دادن تحیّر و تخاصم حاصل از شرک و تفاوت آن با آرامش و امنیت توحیدی، در مثالی بشری کارگر (یا کارمندی) را که کارفرمایان متعدد و مخالف با هم دارد، با کارگری که فقط از یک کارفرما دستور می‌گیرد مقایسه می‌کند. شیفتگی‌های متفاوت، تفاوت، تعصّب و تکبّر و تفرقه و تخاصم را موجب می‌شود و بندگان را در مقابل هم قرار می‌دهد (زمر 29 (39:29) ).
به سخن حکیمانه امام علی: «ابلیس در خود برتر بینی‌اش نسبت به آدم، که از خاک (نه آتش- انرژی) آفریده شده بود، به اصل خویش «تعصّب» ورزید و پیشوای متعصّبین، سرآغاز مستکبرین و پایه‌گذار عصبیّت شد (نهج‌البلاغه خطبه 192/ 234).
این آیه بلافاصله پس از طرح آفتِ شرک، اولین آسیب آن را که خودستایی و غرور است نشان می‌دهد: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُمْ». منظور از کسانی که خود را می‌ستایند و از اعمالشان رضایت دارند چه کسانی‌اند؟ پاسخ آن را آیه بعد می‌دهد. این آیه، هرچند کلیّت دارد، اما شأن نزول آن در معرفی علمایی از اهل کتاب (یهودیان) است که وظیفه داشتندکتاب آسمانی را برای توده‌های مردم تبیین کنند، اما به خاطر ترس و محافظه‌کاری (در برابر حاکمان یا مقلدان)، از بیان آنچه مخالفت با آنها تلقی می‌شد، خودداری می‌کردند.
خودستایی، تکبّر و تعصّبِ بسیاری از علمای اهل کتاب را قرآن به دفعات برای عبرت مسلمانان نقل کرده است. آنها از خدمات تبلیغاتی و تعلیماتی و تشریفاتی (دعای عقد و ترحیم و ختنه و حلال کردن غذاها و...) که عرضه می‌کردند (بما اوتوا)، بسیار خرسند و مفتخر بودند و دوست داشتند برای کارهایی که نکرده‌اند (وظایف اساسی دین، یا سوء استفاده‌ای که می‌توانسته ولی نکرده‌اند) مورد ستایش قرار گیرند.
خصلت خودستایی برخی از این عالم نمایان، را که سواد مختصری (نصیباً من الکتاب) داشتند، در این آیه به وضوح بیان کرده است. شدیدتر از آن را می‌توان در انجیل متی علیه «کاتبان و فریسیان» یافت.
آیات 174 سوره بقره (2:174) و 77 (3:77) و 188 سوره آل‌عمران (3:188) نیز در وصف متولیانی از اهل کتاب (یهود و نصاری) است که احکام خدایی را از ترس پیروان خود می‌پوشاندند و برای رسیدن به جاه و مقام دین فروشی می‌کردند.

127- ر ک به آیه 21 سوره نور (24:21) : ... وَلَوْلا فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا... و نیز بقره 129 (2:129) و 174 (2:174) ، آل‌عمران 77 (3:77) و 164 (3:164) و جمعه 2 (62:2) .

128- وصف «فَتِیلاً» در جمله «وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً» 3 بار در قرآن آمده است: نساء 49 (4:49) و 77 (4:77) و اسراء 71 (17:71) . از چشم اعراب معاصر نزول قرآن که مهمترین رزق آنها خرما بود، رشته نخ مانندی که در شیار هسته خرما وجود دارد و ته مانده‌ای از آن محسوب می‌شود، نماد حقیر بودن و حداقلِ بهره محسوب می‌شده است. بسیاری از مردم می‌پندارند اگر از قافله تعصّبات قومی، نژادی، دینی، سیاسی و امثالهم، که معمولا جوّ حاکم را تشکیل می‌دهد، عقب بمانند، تنها می‌مانند و ضرر می‌کنند، وعده انتهای این آیه بشارت بر آنهاست که به قدر سرِ سوزنی هم زیان نمی‌بینند.