وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُوا وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا
و یتیمان را [برای رشد و تربیت] در بوته آزمون قرار دهید 16 تا هنگامی که به [سن] ازدواج برسند، آنگاه اگر در آنها [نشانه] رشدی احساس کردید، 17 اموالشان را [یکباره] به آنان بازگردانید و از [بیم] آنکه مبادا بزرگ شوند [و مجبور شوید اموالشان را برگردانید] آنرا به اسراف و شتاب حیف و میل نکنید. هر که بینیاز است [از دریافت حقِ سرپرستی] چشم بپوشد و هر که نادار است، پس باید در حدّ متعارف [=پسندیده در عُرف زمانه] مصرف کند. پس هنگامی که اموالشان را به آنان تحویل میدهید، بر آنها شاهد بگیرید، [هر چند] خدا در حسابرسی کافی است.
16- منظور از ابتلاء، امتحان، فتنه و تمحیص، تشخیص نمره قبولی افراد نیست. رشد و کمال ایجاب میکند آدمی در چالش سختیها قرار بگیرد تا نیروهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد (رک. به مقالات: فتنه، ابتلاء، امتحان از همین قلم). ابتلاء و امتحان و فتنه، همچون بوته ذوب فلزات، برای زدودن ناخالصیها و ظهور و بروز گوهر ناب انسانی است.
17- رسیدن به سن بلوغ و آمادگی جنسی برای ازدواج برای تصرّف در اموال کفایت نمیکند، رسیدن به عقل معاش و تدبیر زندگی مستقل نیز لازم است تا یکباره اموال یتیم به او تحویل داده شود.