وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُـولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا
[از دیگر ویژگیهای منافقان این است که] وقتی خبری [=شایعهای] از امنیت [=صلح] یا ترس [از حمله دشمن] به آنان رسد، 188 [بی هیچ تعهّد ملی، همچون ستون پنجم] آنها را انتشار میدهند 189 [و موجب غفلت یا تشویش افکار عمومی میشوند]، و[لی] اگر آن را به پیامبر و به کارگزاران خودی گزارش میدادند، [حقیقت] آن را تحلیلگران اخبار از [متصدّیان امور] خودشان تشخیص میدادند. 190 و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز تعداد کمی [در شایعهپراکنی غیرمسئولانه] از شیطان پیروی میکردید.191
188- از آنجایی که صحنه جنگ با خطر کشته یا مجروح شدن همراه است، هولناکترین لحظات را پدید میآورد و از این منظر، کلمه خوف که مصدر است، بر نام جنگ نهاده شده است. نگاه کنید به احزاب 19 (33:19) - «... فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدَادٍ...». این مفهوم را نیز میتوان در بقره 155 (2:155) و قریش 4 (106:4) نیز یافت.
189- «أَذَاعُواْ»، فعل ماضی سوم شخص جمع، از ریشه «ذَیَعَ»، آشکار و افشاء کردن است. در جلد سوم اصول کافی فصلی به نام «باب الاذاعه» (باب فاش کردن اسرار مذهب) آمده است. در احادیث و روایات شیعه این کلمه عمدتاً در معنای فاش کردن و لو دادن اسرار و پنهانیهای روابط سیاسی و زیرزمینی شیعیان علیه خلفای اموی و عباسی آمده است و مفهوم مخالف تقیه دارد. این کلمه در مواردی نیز در افشای زشتیها و معایب اخلاقی مردم به کار رفته است. مثل: مَنْ اَذاعَ فاحِشَهً کانَ کَمُبتِدئَها- هرکس کار زشتی را افشاء کند مثل مرتکب شونده آن است (کافی ج 4 ص 59).
190- «استنباط» از ریشه «نَبَطَ» در باب استفعال، طلب و تلاش برای کشف و بیرون آوردن رمز و علت یک مسئله است. مثل: اجتهاد شرعی برای تشخیص حکم یک مسئله، نظریهای نیکو را با تلاش و کوشش کشف و مطرح کردن، اکتشاف و اختراع، به ژرفای مجهولی پی بردن، استخراج آب از چاه. وجه تسمیه این کلمه از تلاش اعراب برای آب درآوردن از چاه گرفته شده است. قبطیان مردمانی غیرعرب میان کوفه و بصره بودند که آب را گویا از طریق چاه یا قنات از زمین بیرون میآوردند.
191- جمله «وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ» جمعاً 7 بار در قرآن تکرار شده است: بقره 64 (2:64) ، نساء 83 (4:83) و 113 (4:113) ، نور 10 (24:10) ، 14 (24:14) ، 20 (24:20) و 21 (24:21) . بررسی مقایسهای این موارد و تدبّر در آنها موضوعی عبرتآموز خواهد بود. اما هشدار این آیه درباره بیتفاوتی نسبت به عوارض اجتماعی گفتار یا کردار فردی است.
تعلّق خاطر به یک جمع و احساس تعهّد و مسئولیت درقبال سرنوشت آنان، مرز میان خودخواهی و مردم دوستی است. منافقون از آنجایی که به خاطر مصلحت زندگی مادّی خود به جامعه اسلامی پیوسته بودند و به ظاهر ادّعای همفکری میکردند، اهمیتی به بازتاب رفتارشان درمیان مجتمع ایمانی نمیدادند و تعهّد تشکیلاتی در ارتباط با مسئولان و متصدّیان امر را رعایت نمیکردند. این نقطه ضعف، مختص مردم معاصر پیامبر نیست، در جوامع متکثّر امروزی نیز، به خصوص در جوامع استبداد زده که امکان انسجام ملت در قالب نهادهای مدنی و احزاب سیاسی اکثراً توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی سلب میشود، بیتفاوتی نسبت به دیگران و پرداختن به خانه و زندگی شخصی عمومیت پیدا میکند و بیشتر مردم حتی به شرکت در انتخابات و مشارکت در اداره امور جامعه رغبتی چندان نشان نمیدهند.