فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا

پس [با شناختی که از عملکرد آنها پیدا کرده‌اید] چرا درباره [اعتماد به] منافقان دو گروه شده‌اید؟ 199 حال آنکه خدا [شخصیت و منش] آنها را به خاطر دستاوردشان واژگونه کرده است 200 [که با وجود ادّعای مسلمانی، با دشمنان ارتباط دارند]. آیا می‌خواهید کسی را که خدا به گمراهی سپرده هدایت کنید؟ و آن را که خدا [در نتیجه اعمالش] در گمراهی رها کرده، 201 هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافت.

199- آیات قبل از گروهی یاد می‌کند که در حضور پیامبر اظهار اطاعت می‌کردند، اما چهره واقعی آنها با توطئه‌چینی‌های مخفیانه‌شان آشکار می‌گردید. همین دوگانگی در رفتار، شک و تردیدی را میان مسلمانان در میزان اعتماد و نحوه برخورد با آنها پدید آورده بود؛ عده‌ای با اتکاء به اظهارات دوستانه و موافق آنان در محضر پیامبر، ساده انگارانه آنان را خودی تلقی می‌کردند، عده‌ای دیگر بینش عمیق‌تری داشته و به استناد پنهان‌کاری‌های خائنانه آنان در ارتباط با کافران مکه، بیگانه‌شان می‌شمردند. در واقع دو دسته شدن مسلمانان، ناشی از خوش‌بینی نسنجیده گروه اول، و نگرش جامع‌تر گروه دوم بر اساس عملکرد منافقان بود.
از شأن نزولی که مفسرین نقل کرده‌اند، چنین برمی‌آید که آنها گروهی در مکه (یا قبایل اطراف آن) بودند که با سیاست فریب و دورویی می‌خواستند هر دو گروه مسلمانان (مدینه) و مشرکان (در مکه) را همراه خود داشته باشند؛ در محضر پیامبر اظهار فرمانبرداری می‌کردند و در بازگشت به مکه با سران مشرک ساخت و پاخت و توطئه می‌کردند.

200- «أَرْکَسَ» از «رَکس»، دلالت بر سرنگونی رفتاری می‌کند. امام علی(ع) در وصف معاویه، که نماد نفاق بود، او را « مِنْ هَذَا اَلشَّخْصِ اَلْمَعْکُوسِ وَ اَلْجِسْمِ اَلْمَرْکُوس» (نامه 45 نهج‌البلاغه) نامیده بود. معکوس شدن شخصیت و نگونساری آدمی، نشانه وارونه و جا به جا شدن شهوات و شکم با رأس بدن (عقل و چشم و گوش- ابزار شناخت) می‌باشد.

201- بدیهی است خداوندی که رسولان را به همراه کتاب هدایت برای ارشاد بندگان فرستاده، کسی را گمراه نمی‌کند، گمراهیِ مورد نظر این آیه محصول مکتسبات خود شخص و خروج او از حریم و حدود حق می‌باشد که در اصطلاح دینی گمراهی نامیده می‌شود. هدایت و ضلالت در نظام الهی در عمل تحقّق می‌یابد، نه در ذهن و زبان. به تصریح قرآن، تنها «فاسقین»، یعنی خارج شدگان از حریم هدایت، گمراه می‌شوند. بقره 26 (2:26) - «...وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِین». و به گفته مولوی:
هرکه گریزد ز خراجات شهــر
بار کــش غــول بیــابــان شــود
گرتو زخورشید حَمَل سرکشی
بفسـری و بـرف زمستــان شـوی
طیره مشو، خیره مرو زین چمن
ورنه‌چوجغدان سوی ویران‌شوی
(غزل شماره 3170)