وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

همانا ما [خودمان] انسان را آفریدیم و به آنچه نفسش وسوسه می‌کند آگاهیم و به او از شاهرگ نزدیک‌تریم.24

24- «حَبْل» همان ریسمان یا هر وسیله ارتباطی با خدا یا مردم می‌باشد «...بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ...» [آل‌عمران 112 (3:112) ]. اما «وَرِید» برخلاف شریان [سرخ‌رگ] که خون را از قلب به اندام می‌رساند، شبکه سیاهرگ است که خون را به قلب بازمی‌گرداند. کلمه ورید از «وَرَدَ» [وارد شدن]، با ورود هم‌ریشه است و به کسی که از چاه آب می‌کشد «وارد» می‌گویند [قصص 23 (28:23) ، یوسف 19 (12:19) ]. در هر حال منظور شبکه خون‌رسانی بدن است که با یک سکته چند ثانیه‌ای زندگی را به پایان می‌رساند.
چهار آیه بعد که به زبانی قابل فهم برای مخاطبان زمان نزول، نحوه ثبت و ضبط گفتار و کردار انسان را ذکر می‌کند، پاسخی است مقدّر به کسانی که فکر می‌کنند گذشته، گذشته است و هرآنچه کرده‌اند به فراموشی و عدم سپرده می‌شود.